گرچه بازار ایران شرایط خوبی را سپری نمی‌کند و با ایجاد یک آشفتگی بزرگ و موج‌های متوالی که بخش زیادی از آنها ناشی از افزایش قیمت ارز (کاهش ارزش ریال) و همچنین جو روانی حاکم بر جامعه است، نوسان قیمت محصولات بسیار بالاست اما دولت نباید برای برون‌رفت از مشکلات فعلی، اقدام هیجانی را در دستورکار قرار دهد و با اتخاذ سیاست‌های دفعی و بدون پشتوانۀ منطقی، تصمیمی را اتخاذ کند که تبعات آن پایه‌های اقتصاد را بیشتر از این مورد هجمه قرار دهد.

نمونۀ این تصمیم دو نرخی کردن ارز در دولت قبل بود که همه مشاهده کردیم در یک بازۀ زمانی میان‌مدت چه آسیب‌های بزرگی به بازار و اقتصاد در دو سطح خرد و کلان وارد کرد. 

دولت بداند که برای رسیدن به آرامش اقتصادی، شرط اول ثبات و افزایش ارزش ریال است که این مهم جز با ارزآوری با ارزش‌افزودۀ بالا از مسیر صادرات غیرنفتی و افزایش تولید ناخالص ملی، میسر نخواهد شد گرچه در کنار آن دو اصل اساسی نظارت بر بازار و ایجاد فضای رقابتی سالم نیز باید به عنوان دو رکن مورد توجه قرار بگیرند.

با این دید، افزایش تجارت خارجی نه یک انتخاب بلکه یک الزام برای ایران امروز است. موضوعی که باید زیرساخت‌های آن در بهترین شرایط فراهم شود و همۀ نهادهای کشور از وزارتخانه‌ها تا کنسولگری‌ها و سفارتخانه‌ها با تمام قوای خود در یک برنامۀ منسجم و هدفمند، در یک مسیر هم‌افزا بکار گرفته شوند.

در این بین طبق گزارش رئیس گمرک ایران، درآمد ارزی کشور از محل صادرات غیر نفتی تا پایان بهمن‌ماه به عدد ۴۸ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار رسید که این عدد رشدی ۱۲٫۲۲ درصدی در ارزش و ۱٫۱۶ درصدی در وزن را نسبت به سال گذشته نشان می‌دهد. 

گرچه این اعداد و ارقام در کنار واردات ۵۳ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلاری و کاهش ۸٫۶۱ درصدی، بارقه‌هایی از امید را نشان می‌دهد اما فراموش نکنیم این سرعت، برای کشوری که قصد جبران عقب‌ماندگی‌های اقتصادی را دارد، به هیچ عنوان مطلوب نیست و به نوعی دویدن روی تردمیل توصیف می‌شود. این یعنی، نان شب اقتصاد ایران به معنای واقعی و تمام کلمه، نیازمند رفع موانع تجارت خارجی است و این موانع یا باید حل شوند و یا اگر به نوعی با پایه‌‌های امنیتی و سیاسی تداخل دارند، راهکاری برای دور زدن آنها اندیشیده شود قبل از آنکه موج این نابسامانی، همۀ بدنۀ کشور را درگیر کند.