در روزگاری که خاک وطن زیر آتش دشمن می‌سوخت، مردانی برخاستند که نه برای نام، نه برای نان، بلکه برای ایمان و غیرت، جان بر کف گرفتند و به میدان رفتند. آنان نه چشم‌داشتی به حقوق بنیاد شهید داشتند، نه توقعی از دنیا؛ تنها دلشان به رضایت خدا و آرامش مردم وطن گرم بود.

شهیدان دفاع مقدس، فرزندان بی‌نام و نشان کوچه‌های خاکی بودند که با دل‌های آسمانی، از مرزهای ایران و حرمت ناموس ایرانی دفاع کردند. اینان نه قرارداد بستند، نه امتیاز خواستند. تنها با یک وصیت‌نامه ساده، با لبخندی آرام و نگاهی مطمئن، راهی شدند؛ بی‌آنکه بدانند بازگشتی هست یا نه.

در میان دود و آتش، صدای اذان‌شان از سنگرها بلند بود و ذکر «یا زهرا» بر لبانشان جاری. آنان مردان خالص خدا بودند؛ از جنس نور، از تبار عشق. هر قطره خونشان سندی شد بر وفاداری به وطن، و هر پیکر بی‌جانشان پرچمی شد بر فراز قله‌های عزت.

امروز اگر ایران ایستاده است، اگر ناموس ایرانی در امنیت است، اگر پرچم سه‌رنگ‌مان در باد می‌رقصد، همه از برکت آن مردان بی‌ادعاست. آنان رفتند تا ما بمانیم. آنان سوختند تا ما بسازیم. و ما، وارثان سکوت باشکوه‌شان، باید یادشان را نه فقط در قاب عکس، بلکه در رفتار و باورمان زنده نگه داریم.

در تاریخ، همیشه کسانی هستند که برای گرفتن آمده‌اند؛ اما شهیدان دفاع مقدس، برای دادن آمدند. و چه زیبا دادند: جان، جوانی، آرامش، و همه هستی‌شان را.