شاکی که پیرمرد 75ساله‌ای است گاهی با خودروی پژواش مسافرکشی می‌کرد. او چندوقت پیش 3جوان را در میدان آزادی سوار کرد تا به‌صورت دربستی به شهرک اندیشه ببرد. 3پسر جوان اما در بین راه پیرمرد را مصدوم و با سرقت پژو و مدارکش فرار کردند. شاکی کنار جاده افتاده بود و از درد به‌خودش می‌پیچید تا اینکه یک راننده عبوری فرشته نجاتش شد و او را به بیمارستان رساند. پیرمرد تحت درمان قرار گرفت و چند روز بعد راهی دادسرای ویژه سرقت شد و به طرح شکایت پرداخت.

در تعقیب دزدان

با شکایت پیرمرد رسیدگی به پرونده در شعبه اول دادیاری دادسرای ویژه سرقت شروع شد. شاکی چند روز پیش وقتی در برابر دادیار سید محمود محمدی قرار گرفت به قاضی چنین گفت: بازنشسته هستم و گاهی به‌دلیل مخارج بالای زندگی مسافرکشی می‌کنم تا اینکه آن حادثه رخ داد. یادم است که روز حادثه یکی از سارقانی که سوار ماشینم شدند جوانی بود که یکی از پاهایش را روی زمین می‌کشید. انگار پایش شکسته بود.

او در بین راه از من خواست توقف کنم و ‌گفت که کار مهمی دارد اما وقتی ترمز کردم مسافر دیگری که در صندلی عقب و درست پشت سرمن نشسته بود دستانش را روی دهانم گذاشت. او از من خواست حرفی نزنم و کنار خیابان توقف کنم. خیلی ترسیده بودم. دست و پایم شروع کرد به لرزیدن. با التماس از آنها خواستم تا رهایم کنند اما پسرجوان با دستانش فکم را چرخاند به حدی که از شدت درد چند دقیقه‌ای از حال رفتم.

پس از آن مجبور به توقف شدم و آنها با رها کردن من کنار جاده و سرقت ماشینم فرار کردند. داخل ماشین، مقداری پول، موبایل و مدارکم بود که به سرقت رفت. وی ادامه داد: وقتی به بیمارستان منتقل شدم و تحت درمان قرار گرفتم پزشکان اعلام کردند که فکم بر اثر شدت ضربه‌ای که به آن وارد شده شکسته و باید عمل پیوند فک صورت بگیرد. اما فعلا به‌دلیل مخارج بیمارستان هنوز پیوند اعضا انجام نشده است.

دستگیری

با این شکایت، تیمی از مأموران تحقیقات خود را در این خصوص شروع کردند و با انجام عملیات ویژه موفق به شناسایی یکی از سارقان شدند. او که سابقه‌دار بود و پیش از این به زندان رفته بود در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شد. به‌دنبال آن دو همدست دیگر وی نیز به دام پلیس افتادند. یکی از آنها پایش شکسته بود و هرچند مدارک محکمی علیه آنها وجود داشت اما هر سه خود را بی‌گناه می‌دانستند. با این حال در ادامه تحقیقات به سرقت از شاکی اعتراف کردند. سردسته باند که فک شاکی را شکسته بود به قاضی محمدی گفت: با همدستی 2نفر از دوستانم تصمیم به سرقت خودروی پیرمرد گرفتیم.

به‌عنوان مسافر سوار ماشینش شدیم و در بین راه نقشه سرقت را عملی کردیم. وی ادامه داد: من دستانم را روی دهان شاکی گذاشتم تا او را بترسانم حتی از چاقو هم استفاده نکردیم اما به‌خاطر ورزش، دستانم قوی است و از طرفی پیرمرد خیلی ضعیف بود و برای همین فکش شکست. من اصلا قصد شکستن فک او را نداشتم اما حاضرم برای جبران این حادثه، فکم را به شاکی اهدا کنم. پس از اقرار این سارق جوان، دادیار محمدی دستور داد تا برای جبران ضرر و زیان ناشی از جرم و با توجه به رضایت متهم، عمل پیوند فک متهم به شاکی انجام شود. با دستور قاضی، پرونده برای بررسی و انجام اقدامات لازم برای عمل اهدای عضو، به پزشکی قانونی فرستاده شده است.