به گزارش اکونا پرس،

او در بخشی از این یادداشت تاکید کرده است: نگرش‌های غیرمسئولانه و جناحی به مسائل آموزش‌و پرورش در طی این چندسال اخیر به حدی تشدید شده که بسیاری از مسائل بسیار مهم آموزش و پرورش همچون تربیت معلم، معیشت معلمان، هدایت تحصیلی، عدالت آموزشی، مهارت آموزی و همچنان فاقد یک نگرش جامع است. بدیهی است مدیرانی که بر مبنای شایستگی منصوب نشده باشند و علاوه بر این ضعف؛ دنباله روی اهداف جناحی نیز باشند، به هیچ عنوان توان هدایت و مدیریت دستگاه عظیمی چون آموزش‌و پرورش را با که باید مولد  و توسعه‌دهنده سرمایه انسانی کشور باشد را نخواهند داشت. 

 

مشروح این یادداشت بدین شرح است:

آموزش‌وپرورش به عنوان  فصل مشترک ملت و حاکمیت، نقش بسیار مهمی در همه امور کشور دارد. رسالت و مأموریت اصلی آموزش و پرورش آماده کردن افراد (دانش آموزان) برای زندگی شایسته (درجاتی از حیات طبیه) است. بنابراین باید تمام برنامه ها، تلاش ها و تعاملات این دستگاه عظیم و در رأس آن وزیر آموزش و پرروش با این هدف صورت پذیرد. در کشور ما علیرغم تأکیدات مختلف مبنی بر اهمیت آموزش و پرورش، عملکرد آن در بیشتر زمینه‌ها حکایت از کاستی‌ها، ضعف و نقص‌های فراوان دارد. نمود و شاهد چنین وضعیت نامناسبی در آموزش و پرروش عمر کوتاه مدت دوره وزارت در آموزش و پرورش و استیضاح های پر تعداد وزیران این وزارتخانه است. بارها شاهد بوده‌ایم که وزیران آموزش و پرورش در فاصله‌های بسیار کم زمانی به دلایلی همچون ضعف عملکرد،  انتصابات سیاسی، عدم اجرای برنامه و عدم توجه به معیشت معلمان برای استیضاح به صحن مجلس شورای اسلامی احضار شده‌اند.

سوالی که در اینجا وجود دارد این است که مسئله اصلی و ریشه این ضعف و کاستی در آموزش‌و پرروش چیست؟ چرا بیشتر وزرا به سادگی  و در دوره‌های بسیار کوتاه مدت در  معرض استیضاح مجلس قرار می‌گیرند؟  به چه میزان این استیضاح‌ها در مرتفع شدن مسائل آموزش و پرورش تأثیر مثبت داشته‌اند؟ دلایل واقعی این استیضاح‌ها چیست؟

 بیشتر وزیران در پاسخ به استیضاح‌ها، دلایل ضعف عملکردی خود را کمبود بودجه و اعتبارات و در اولویت نبودن آموزش و پرورش اعلام کرده‌اند. ولی آیا مسئله اصلی آموزش و پرورش کمبود اعتبار و بودجه است یا مدیریت ناصحیح متأثر از رویکردهای ناصحیح و سهم خواهی‌های جناحی  و سیاسی؟  به چه میزان انتصاب‌های سیاسی موجب بکارگیری مدیران ضعیف و فاقد شایستگی‌های مدیریت در آموزش و پرورش شده است؟ عدم وجود معیارها و شاخص‌های سنجش شایستگی برای انتصاب مدیران آموزش و پرورش به چه میزان سبب  غلبه انتصابات سیاسی مدیران آموزش و پرورش شده است؟ 

* مسائل مالی و بودجه‌ای کانون اصلی مشکلات آموزش‌‌وپرورش؟

به نظر می‌رسد دلایل همه این ضعف‌ها و نقص‌ها در آموزش‌وپرورش که در نهایت به استیضاح  وزیر به عنوان مسئول مستقیم این وزارتخانه می‌انجامد، مسائل مالی و بودجه‌ای نیست، بلکه ریشه و کانون اصلی این مسائل و ضعف و نقص‌های موجود، غلبه نگرش ناصحیح سیاسی و جناحی به آموزش و پرورش است.

 آموزش و پرورش یک مجموعه بسیار مهم  و در همه عرصه‌های کشور است که اهمیت و نقش آن در مقام حرف بارها در تریبون‌های مختلف مورد تأکید دولتیان و مجلسیان از جناح‌های مختلف قرار گرفته است. دولت‌ها به دلیل عمر کوتاهی که دارند،  غالباً به مطالبات کوتاه‌مدت مردم می‌اندیشند و در عمل به آن می‌پردازند ولی آموزش‌وپرورش یک امر طولانی‌مدت و دیربازده است که با نگرش سیاسی و جناحی که غالبا کوتاه مدت است پیشرفت و تحول مورد نظر در آن رخ نخواهد داد. مجلس شورای اسلامی که نباید تغییرات دولت و جناح بندی‌‌های ناصحیح سیاسی موجود بر عملکرد و تصمیات آن تأثیر مهمی داشته باشد، نه تنها متأثر از این نگرش کوتاه مدت است، بلکه  برخی از نمایندگان آن خود به یکی از کانون‌های فشارهای جناحی تبدیل شده است. 

* تشدید نگرش‌های جناحی به آموزش‌وپرورش

نگرش‌های غیر مسئولانه و جناحی به مسائل آموزش‌و پرورش در طی این چندسال اخیر به حدی تشدید شده که بسیاری از مسائل بسیار مهم آموزش و پرورش همچون تربیت معلم، معیشت معلمان، هدایت تحصیلی، عدالت آموزشی، مهارت آموزی و همچنان فاقد یک نگرش جامع است. بدیهی است مدیرانی که بر مبنای شایستگی منصوب نشده باشند و علاوه بر این ضعف؛ دنباله روی اهداف جناحی نیز باشند، به هیچ عنوان توان هدایت و مدیریت دستگاه عظیمی چون آموزش‌و پرورش را با که باید مولد  و توسعه‌دهنده سرمایه انسانی کشور باشد را نخواهند داشت. 

تا زمانی که انتصابات سیاسی بر آموزش‌و پرورش حکمفرما باشد، مدیران به جای این که نقش حل‌کنندگان مسائل را داشته باشند، خود به بخشی از مسئله یا حتی تشدیدکننده آن تبدیل می‌شوند برخی از اعتراضات معلمان و حتی نمایندگان مجلس معطوف به همین مسئله است.

با  حاکمیت انتصابات سیاسی به جای انتصاب بر مبنای شایستگی و صلاحیت، بخش عمده‌ای از مدیران بدون داشتن شایستگی‌ها، تجربیات و توانمندی‌های لازم در جایگاه مدیر آموزش‌و پرروش استان، شهرستان یا مناطق مستقر می‌شوند.  بررسی عملکرد این مدیران حکایت از این وضعیت دارد که این افراد نه شایستگی و  توانمندی لازم برای انجام  کارهای مهم و زیر بنایی دارند و نه انگیزه انجام چنین کارهایی را. این مدیران چون حضور خود را در عرصه مدیریت مدیون و مرهون زدو بندها و تعاملات سیاسی و جناحی می‌دانند، برای بقا و استمرار انتصاب خود همچنان به دنبال فعالیت‌های سیاسی و جناحی به جای خدمت‌رسانی و خدمتگزار خواهد بود. 

بدیهی است که حاصل مدیریت چنین مدیرانی غالباً  طراحی و برنامه‌ریزی برای رقم زدن سایر انتصابات بر مبنای جناح‌بندی سیاسی و  طراحی برای پیروزی جناح خود در رقابت‌های بعدی انتخاباتی است. مدیرانی که انتصاب آنها نه بر مبنای شایستگی و صلاحیت، بلکه بر مبنای یک رویکرد ناصحیح سیاسی است، به هیچ وجه نمی‌توانند تغییر دهنده این وضعیت باشند چرا که خود بخشی از ذینفعان این پدیده و مسئله هستند که با اصلاح این فرایند ممکن است از جایگاه خود کنار گذاشته شوند. 

* در اوضاع سیاست‌زده امروز نمی‌توان به کارهای اثربخش در آموزش وپرورش موثر بود

در شرایطی که وزیر تحت فشارهای سیاسی برای انتصابات قرار دارد و مدیران استانی و شهرستانی نیز سرگرم مسائل جناحی خود در سطح استان و شهرستان هستند، نباید امیدی به کارهای اساسی، اثر بخش و برنامه‌ریزی شده برای تعلیم و تربیت داشت. در چنین اوضاعی وزیران آموزش و پرورش سعی داشته‌اند  با انجام چند کار کوتاه مدت و زودبازده کم اهمیت، حتی به ظاهر هم که شده لیاقت و شایستگی خود و جناح خود را به اثبات برسانند. بدیهی است که مدیران استانی نیز با شدت بیشتری به دنبال این شکل از  اثبات خود و جناح خود هستند. بسیاری از طرح‌ها و برنامه‌های آموزش‌و پرورش به دلیل همین نگرش کوتاه مدت به اجرای ناقص و حتی اجرای غلط در یک دولت و در دوره وزارت یک وزیر محکوم شده‌اند. این رویه سبب شده است که حتی برنامه‌های مفید و خوب نیز  از هدف اصلی فاصله و برخی مواقع حتی ناقض اهداف برنامه اصلی بوده‌اند . 

حاکمیت نگرش سیاسی از یکسو و عدم وجود ساز و کاری برای انتصاب مدیران شایسته در برخی موارد تا حدی پیش رفته است که تأثیرات ناصحیح آن به مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و آموزش و پرورش نیز وارد شده است.  برخی رویدادها در تصویب سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی، تأسیس دانشگاه فرهنگیان بدون تصویب زیر نظام  تربیت معلم و اضافه کردن پایه ششم به دوره پنج ساله ابتدایی با نام اجرای سند و با مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش برخی از  این مصوبات هستند. زمانی که تمرکز دولت و مجلس به آموزش و پرورش در حوزه انتصاب و پاسخگویی به خواسته‌های کوتاه مدتی چون استخدام بدیهی است که در این کشاکش دانش‌آموز و معلم و خواسته‌های آنها به اولویت‌های درجات بعدی تبدیل یا به کلی گم و فراموش می‌شوند. 

وجود سه نهاد شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی آموزش و پرورش و مجلس شورای اسلامی که عملاً در زمینه ریلگذاری، سیاست‌گذاری کلان و نظارت راهبردی برای آموزش‌و پرورش ورود داشته و هر یک خود را متولی اصلی آن می‌‌دانند؛ نشانی دیگر از تأثیر کشکمش‌های ناصحیح سیاسی در حوزه سیاستگذاری کلان در آموزش‌و پرورش است. این شکل  منحصر به فرد از سیاستگذاری و تصویب برنامه برای مهمترین دستگاه کشور، سبب تصویب سیاست‌های متعارض، همپوشان و بعضاً متناقض برای آموزش و پرورش شده است. عدم پاسخگویی این سه نهاد  در مقابل مسائل، موانع و کاستی‌های وزارت آموزش و پرورش از دیگر دلایل عمده سردرگمی و ضعف عملکرد  آموزش و پرورش است.

این عدم پاسخگویی در استخدام معلمان حق‌التدریس، کمبود معلم و تخصیص ردیف استخدام، عدم پرداخت پاداش بازنشستگان، عدم برنامه‌محوری قابل مشاهد است. احیاناً اگر اینگونه نیست باید معین باشد که بعد از وزیر کدام یک از این سه نهاد باید پاسخگوی این کاستی‌ها باشند.  به نظر می‌رسد برای برون‌رفت آموزش‌و پرورش از این وضعیت نابه‌هنجار در بعد سیاست‌گذاری و تصویب برنامه‌ها ضرورت دارد مجلس شورای اسلامی به عنوان عالیترین نهاد قانونگذار کشور برای یکبار تکلیف مرجعیت سیاستگذاری، تصویب برنامه‌های اجرایی و عملیاتی در آموزش‌وپرورش را معین کند.

* آموزش‌وپرورش جایی برای اردوکشی جناح‌های سیاسی نیست

رهبر معظم انقلاب در این زمینه  تعبیر دقیق و شفافی با این مضمون  دارند که آموزش‌وپرورش جایی برای اردوکشی جناح‌های سیاسی نیست. بدیهی است که  رسیدن به این مهم و دور ساختن آموزش و پرروش از تأثیر این جناح بندی‌ها در تصمیمات کاملاً غیرسیاسی این دستگاه زمانبر است و نیاز به برنامه‌ریزی، تدبیر و استفاده از دیدگاه صاحبنظران مستقل و فراجناحی دارد.

جناح بندی‌های سیاسی و تغییر مدیران آموزش‌و پرورش  و نهایتاً بی‌ثباتی در مدیریت آموزش‌وپرورش سبب شده تا طرح‌های بلندمدت و اساسی در آموزش‌وپرورش دنبال نشود و هر دولتی در پی انجام چند کار تبلیغاتی و کم تأثیر  برای پر کردن کارنامه دولت در حوزه آموزش‌و‌پرورش باشد.  یکی از دلایل استمرار و حتی تشدید این سیاسی‌کاری‌ها نبود سازو کار مناسبی برای ارزیابی عملکرد و سنجش میزان پیشرفت نظام تعلیم و تربیت در کشور است.

* چگونه گزارش‌های ارزیابی عملکرد آموزش‌‌وپرورش کاملا مثبت اعلام می‌شوند؟

متأسفانه ما در سطح کلان ساز‌و کار مناسبی برای سنجش میزان پیشرفت و نیل به اهداف نظام تعلیم و تربیت نداریم. در آموزش‌و پرورش کنونی ارزیابی عملکرد در درون خود آن و توسط بخشی از آموزش‌و پرورش انجام می‌شود  در چنینی حالتی نیز به دلیل نگرش‌های سیاسی همه گزارش‌های ارزیابی عملکرد  کاملاً مثبت هستند و عدد و ارقام و نمودارهای آنها نشان دهنده پیشرفت هستند. ارائه این گزارش‌ها در حالی است که نه دولت، نه اولیاء، نه دانش‌آموزان و نه نهادهای فرهنگی اجتماعی و نه حتی برخی مدیران مستقل و صاحبنظر در آموزش‌و پرورش از  عملکرد نهایی آن راضی نیستند.

* وقتی دولت یا وزیر قبلی مقصر تمام مشکلات آموزش‌وپرورش می‌شوند

نکته قابل تأمل دیگر در خصوص ارزیابی عملکرد در آموزش و پرورش که در دولت‌های مختلف رشد تصاعدی داشته است، ارائه گزارش‌هایی است که محور اصلی آن موجه جلوه دادن عملکرد کنونی و  ناکارآمد جلوه دادن دولت قبل  یا حتی وزیر قبل در یک دولت یکسان است. سیاه نمایی‌هایی که در این گزارش ها دیده می‌شود  در برخی موارد آنقدر ساختگی و مبتنی بر جدال‌های جناحی است  که بعضی افراد عضو همان جناح نیز به آن معترض می‌شوند.

* قهر معلمان با دولت و آموزش‌وپرورش

لازمه تحول در  هر سازمان، تحول در منابع انسانی و در رأس آنها مدیران سازمان است.  بنابراین تحول در آموزش‌وپرورش بدون توجه به بکارگیری نیروی انسانی شایسته و تمهید مقدمات برای توانمندسازی هر چه بیشتر، احساس رضایت شغلی و ایجاد انگیزه در آنان ناممکن است. کم توجهی دولت‌ها نسبت به مسائل و مشکلات نیروی انسانی آموزش و پرورش در بلندمدت سبب شده است  نگرش معلمان نسبت به وضعیت و توجه دولت و حاکمیت به شرایط و جایگاه آنها از یک نگاه مثبت فاصله قابل توجهی داشته باشد.  در حال حاضر می‌توان گفت اکثر معلمان با  دولت و دستگاه تعلیم و تربیت قهر هستند و احساس می‌کنند حقشان ادا نشده است. هر چند ممکن است در بعضی زمینه‌ها این تبعیض هم وجود نداشته باشد، اما وقتی تصور و درک غالب وجود داشته باشد تأثیر خود را در عملکرد و سایر زمینه‌های مرتبط با معلمان  می‌گذارد.

‌  زمانی که معلم به این باور رسیده که حقش ادا نشده و در تخصیص اعتبارات و امکانات به آنان تبعیض وجود دارد نباید انتظار تحول داشته باشیم. وقتی که معلم انگیزه کارکردن، دانش‌افزایی و به‌روزکردن اطلاعات خودش را نداشته باشد، تحول در منابع انسانی و تحول در آموزش‌‌‌و‌‌‌پرورش دست نیافتنی باقی خواهد ماند.  

حاکمیت نگرش‌های ناصحیح و جناح بندی‌های سیاسی در آموزش‌و پرورش از سوی دیگر سبب می‌شود تعداد مدیرانی که واجد شایستگی و صلاحیت‌های لازم برای مدیریت هستند محدود به جناح حاکم یا نماینده  مجلس حاضر در مجلس  شوند، محدود شدن دایره استفاده از مدیران شایسته  خود آسیب بزرگ دیگری برای نظام تعلیم و تربیت است. یعنی این که اگر مدیر شایسته‌ای حاضر نباشد در جناح بندی‌های ناصحیح سیاسی از دولت یا نماینده مجلس تبعیت کند، محکوم به عزل است و جالب این است که وزیر آموزش‌و پرورش هم از این قاعده مستثنی نیست. حذف برخی افراد شایسته از حوزه‌های مدیریت آموزش‌وپرورش یکی دیگر از آسیب‌های نگرش ناصحیح سیاسی به آموزش و پرورش است.

بی توجهی برخی نمایندگان به مسائل مهم آموزش و پرورش و توجه سیاسی و منفعت طلبانه جناحی گروهی دیگر از نمایندگان سبب شده است که نگاه به عملکرد وزاری آموزش و پرورش فاقد شاخص‌ها و معیارهای شفاف و معینی باشد. این دسته از نمایندگان صرفاً بر مبنای عملکرد وزیر در حوزه انتصابات نسبت به استیضاح اقدام می‌کنند. باز پس‌گیری برخی از استیضاح‌ها که در مفاد آنها مسائل کلانی همچون معیشت معلمان وجود داشته است در مدتی کوتاهی پس از استیضاح، ،نشان از این وضعیت است که اصل و هدف استیضاح حل مسائل مهمی همچون معیشت معلمان نبوده است اگر این چنین بود، مسائل مهم آموزش‌و پرورش و از جمله معیشت معلمان در نتیجه این همه استیضاح‌ها در دولت‌ها و مجلس‌های مختلف حل می‌شد و بهبود می‌یافت.

متخصصان و صاحبنظران تعلیم و تربیت می‌توانند در اصلاح و رفع این شرایط بسیار مؤثر باشند.  مرور دیدگاههای بیشتر متخصصان تعلیم و تربیت حکایت از تمرکز  آنان بر مسائل غیر راهبردی و کم تأثیر آموزش‌و پرورش است  و به همین دلیل در عمل نظراتشان چندان مفید و مورد کاربرد قرار نگرفته است یا احیاناً اگر هم به کار بسته شده قادر به حل مسائل اصلی آموزش‌و پرورش نبوده است.

صاحب‌نظران و متخصصان تعلیم و تربیت با یک بازنگری در نگرش خود به مسائل آموزش‌و پرورش، می‌توانند در خصوص خارج کردن آموزش‌و پرورش از این کشمکش‌های سیاسی و این ورطه محکوم به شکست، بسیار مؤثر و نقش آفرین باشند. آنها می‌توانند راهکارهای مناسب و عملیاتی برای کاهش سیاست زدگی و جناح بندی در آموزش‌و پرورش به مدیران و نمایندگان مستقل و دلسوز مجلس شورای اسلامی ارائه دهند. طراحی ساز و کارهایی برای انتصاب افرادی با شایستگی‌ها و صلاحیت‌های لازم در سطوح مختلف آموزش و پرورش  و استفاده از خرد جمعی و مشارکت مردم و نهادهای مردمی قالب هیئت امنا یا شورای آموزش‌و پرورش در سطح استان، شهرستان و مدرسه نیاز است توسط متخصصان طراحی و تبیین شود یکی از راه حل‌های خروج از این شرایط است.

مقام معظم رهبری در این خصوص تعبیرهایی با این مضمون  دارند که ورود آموزش‌وپرورش به مسائل سیاسی سم است. آموزش‌وپرورش باید به اصل نظام و انقلاب بیندیشد و تکیه کند و نباید وابسته به جریان‌ها‌‌‌ی سیاسی باشد که می‌‌‌آیند و می‌‌‌روند.

با توجه به این مشکلات و ریشه‌های آنها، آموزش‌وپرورش باید از حالت جناحی و تأثیرپذیری از جناح بندی‌ها و اردوکشی‌های سیاسی و باندی  خودش خارج شود. به نظر می‌رسد برای خروج از چرخه بی‌انتها و بدون اصلاح و پیشرفت انتصابات سیاسی اگر بتوان سرنوشت آموزش‌وپرورش در مسائل مدیریتی تابع دولت‌ها و فشارهای جناحی و سیاسی برخی نمایندگان مجلس نباشد و ساز وکاری در قالب شورای آموزش‌و پرورش استان یا هیئت امنای آموزش و پرورش استانی و شهرستانی برای انتصابات مدیران آموزش‌و پرورش تدارک دید شود، گام بسیار مهم و مؤثری در حل مسائل عمده آموزش و پرورش برداشته خواهد شد.