مرسوم است که در جامعه سیاست زده ایران، هر مسئله ای که حادث می شود به سرعت سیاسی می شود. به عبارت دیگر، امروزه که جامعه ایران در شرایط دشوار اقتصادی قرار گرفته است، بسیاری از نخبگان و آحاد جامعه، منشأ بروز مشکل را در ساختارها و نهادهای سیاسی جامعه جستجو می کنند. این شیوه برخورد با مسائل، سبب می شود تحلیل ها و راه حل ها به بیراهه هدایت شوند و بحران را شدیدتر کنند. متعاقب آن، آسیب های جامعه هم عمیق تر خواهد شد. براساس مبانی شیوه حل مسأله، پس از بروز هر مسئله ای در جامعه، لازم است سه گروه عمده باهم به گفت وگو بنشینند تا از تشریک مساعی آن ها بهترین راه حل پیدا شود. این سه گروه عبارتند از سیاستگذاران و مسئولان دولتی، ذینفعان که آن مسأله بر شرایط فعالیت و زندگی آن ها اثرگذار بوده است و کارشناسان و متخصصان آن حوزه که با دیدگاه علمی به آن مسئله می اندیشند.

بنابراین زمانی که بحرانی مانند بحران ارزی در کشور ما پدید آمد لازم بود این سه گروه سویه های مثبت و منفی افزایش نرخ ارز را ارزیابی کرده و از طریق گفت وگو راه حل های منطقی و اجرایی برای مسأله بیابند. مسئله ای که امروز مغفول مانده، این است که هیچ کس به افزایش نرخ ارز، به عنوان یک فرصت در اقتصاد ایران توجه نمی کند و برنامه ای برای استفاده از مزایای این شرایط ندارد. افزایش نرخ ارز مزیتی برای افزایش صادرات و ورود گردشگران خارجی است که این موضوع به عرضه دلار وکاهش قیمت آن می انجامد. تحریم های دشمن، مانند پتکی بر سرما فرود آمده است. اما این ضربه علاوه بر درد، باید هوشیاری را نیز به همراه داشته باشد. اکنون ما فهمیده ایم که افزایش تولید وابسته به واردات یعنی همان کالاهای تولیدی که نیازمند واردات مواد اولیه از خارج است سیاست نادرستی بوده است. ساده تر بگویم ما می توانستیم به جای سرمایه گذاری در تولید خودرو یا لوازم خانگی که نیازمند واردات قطعات از خارج است، در بسته بندی زعفران یا ایجاد صنایع تبدیلی بخش کشاورزی و صنایع دستی سرمایه گذاری کنیم و امروزه با افزایش نرخ دلار، صادرات این کالاها برای کشور ارزآور باشد، یا در ساخت پالایشگاه و پتروشیمی تلاش بیش تری انجام می شد تا در شرایط کنونی نیازمند مصنوعات نفتی خارجی نباشیم. سوال این است که آیا پس از درک این مسئله، تاکنون تلاشی برای شناسایی محصولات صادراتی بومی با توان ارزآوری بالا صورت گرفته است؟ آیا کار گروههایی در بخش های مختلف اقتصادی برای شناسایی این توانمندی ها شکل گرفته است؟ در بخش گردشگری و جذب توریسم، چه اقداماتی با توجه به شرایط جدید اقتصادی، انجام شده است؟ متأسفانه در نظر و عمل شاهد اقدامی در این زمینه نبوده ایم. اما تهدیدی که افزایش نرخ ارز متوجه جامعه کرده است و بیش تر مورد توجه نخبگان و رسانه ها و آحاد مردم قرار گرفته است،گرانی کالاها و مایحتاج عمومی است.این رخدا اقتصادی اغلب افراد و خانواده ها، به ویژه طبقه متوسط و فقیر را نگران کرده است. بدیهی است مطالبه عمومی در این زمینه، تأمین کالاهای اساسی مورد نیاز آحاد جامعه است.

به نظر می رسد راه حلی که در چندماهه اخیر، دولت با تأمین دلار 4200تومانی برای واردات کالاهای اساسی اجراکرده است در رسیدن به هدف مورد نظر-که همان رساندن کالا با قیمت مناسب به مردم است- ناکام بوده است و ما شاهد گران شدن روزافزون مایحتاج عمومی هستیم. زیرا در شرایطی که کالا با دلار 4200 تومان وارد بازار می شود، به دلیل تفاوت زیاد نرخ دلار دربازار غیررسمی، افرادی را وسوسه می کند تا این کالاها را در حجم زیاد خریداری و احتکار کنند یا آن را به کشورهای همسایه صادرکنند و حتی در صورت جلوگیری از صادرات، آن کالا را قاچاق می¬کنند. به عنوان نمونه، دولت برای واردات شکر یا روغن، دلار 4200تومانی اختصاص می دهد، به فرض که کالا هم وارد می شود اما در بازار خرده فروشی موجود نیست و یا بسیار گران تر به فروش می رسد، زیرا افرادی آن را خریده و احتکار یا به خارج صادر یا قاچاق می کنند. پس لازم است در شرایط کنونی، دولت این کالاها را مستقیماً وارد کند و به مصرف کننده نهایی تحویل دهد تا مردم از نظر تأمین کالاهای اساسی مورد نیاز خود احساس امنیت کنند.

واضح است که شرایط ویژه، راه حل های ویژه نیاز دارد و اقدام متناسب می طلبد.

دکتر علی نوری

جامعه شناس وپژوهشگر