به گزارش اکونا پرس،
آخرین جلسه نیز روز شنبه برگزار شد و غیبت متوالی سران سه قوه در مجمع منجر به گمانه زنی ها و شایعاتی در این خصوص شد. روزنامه جوان در سرمقاله خود ضمن انتقاد از سران قوا، دلیل اصلی این غیبت‌ها را حضور احمدی نژاد عنوان کرد. ضرغامی نیز از سران سه قوه خواست که با حضور خود در جلسه بعدی و یا تکذیب این شایعه، حرمت حکم و توقع رهبر انقلاب از آنان را نگه دارند. در همین راستا مجید انصاری به عنوان یکی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص غیبت متوالی روسای قوای سه گانه گفت: خود سران سه قوه یا دفاتر آنها باید پاسخگوی این موضوع باشند؛ اما پیش از این هم پیش آمده که به دلیل مشغله کاری نتوانستند منظم در جلسات مجمع شرکت کنند.
با این حال حسام الدین آشنا، مشاور رئیس‌جمهور امروز طی یک مطلبی در کانال تلگرامی خود با عنوان « چالش های حضور و غیاب یک رئیس همیشگی » به تاریخچه انتخاب ریاست مجمع پرداخت و تلویحا از ریاست قوه مجریه بر مجمع تشخیص مصلحت نظام دفاع کرد. آشنا در بخشی از مطلب خود با بیان اینکه آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان یک استثنا در تاریخ سیاسی ایران بوده، افزود: برخی جایگاه ها به احترام ایشان به وجود آمده است. مشاور رئیس جمهور در بخشی دیگر درگذشت آیت الله هاشمی به عنوان یک چهره کاریزما را برای جایگاه مجمع یک چالش جدی بیان کرد و نوشت: «رؤسای جمهور قاعدتاً بنا به نص قانون اساسی خود را شخص دوم کشور می دانند و انتظار دارند مانند دو دوره اولیه مسئولیت مجمع بر عهده ریاست جمهور بماند تا محوریت قوه مجریه در سیاست های اجرایی تثبیت شود و از برآمدن یک شبه قوه جلوگیری شود.»
به نظر می‌رسد نزدیکان رئیس جمهور در حال رایزنی برای تغییر در مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند.

 

 

متن کامل مطلب تلگرامی آشنا به شرح زیر می‌باشد:
چالش های حضور و غیاب یک رئیس همیشگی
آقای اکبر هاشمی رفسنجانی در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی نقشی استثنایی داشته است از جمله آن که برخی عناوین و جایگاه ها برای ایشان، به نام ایشان یا به احترام ایشان ایجاد شد، تثبیت شد یا تغییر کرد و بعد از درگذشت ایشان گاه دچار نابسامانی شد.
از جمله جایگاه هایی که به احترام ایشان دچار تغییر شد ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و مرکز تحقیقات استراتژیک است. پس از سالها کشمکش میان مجلس و شورای نگهبان بالاخره در 17 بهمن سال 1366 بنا به تقاضای رؤسای سه قوه، نخست وزیر و سید احمد آقا، امام خمینی(ره) در پاسخ به ایشان اعضا و اختیارات مجمع را مشخص کردند. در این پاسخ اشاره ای به نصب رئیس برای مجمع نشده است و به طور طبیعی مسئولیت این منصب از همان ابتدا بر عهده شخصیت حقوقی ریاست جمهوری قرار گرفت.(پیوند)
در دور دوم مجمع نیز مقام معظم رهبری در مهرماه سال 1368 با صدور حکمی عنوان حقوقی رئیس جمهور را خطاب قرار داده و مرقوم فرمودند: " انتظار می‌رود جنابعالی‌ با تشکیل‌ و اداره‌ی‌ مجمع‌ مزبور، این‌ نهاد قانونی‌ و کارساز را به‌ جریان‌ انداخته‌، مصالح‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ و ملت ‌بزرگ‌ و رشید ایران‌ را در حوزه‌ی‌ کارایی‌ آن‌ تأمین‌ فرمایید." (پیوند) این حکم علیرغم آن که سه ساله بود اما تا سال 1375 نه تجدید شد و نه تغییر کرد و در آن سال با توجه به این که پایان دو دوره ریاست جمهوری و انتخاب رئیس جمهور بعدی نزدیک بود، مسأله جایگاه آقای هاشمی رفسنجانی در نظام به یک موضوع جدی تبدیل شد. در آن سال با رایزنی های صورت گرفته در ماههای آخر ریاست جمهوری چنین مصلحت دانسته شد که برای رعایت شئونات ایشان، جایگاه ریاست مجمع به جای آن که به صورت روال طبیعی به رئیس جمهور وقت برسد در اختیار آقای هاشمی باقی بماند و مرکز تحقیقات استراتژیک هم که بخشی از ریاست جمهوری بود به مجمع منتقل شود. در این حکم مهم که در آخرین روزهای اسفند سال 1375 و سه ماه مانده به انتخابات صادر شد آمده است: " همه‌ى اعضاء نامبرده براى یک دوره‌ى پنجساله انتخاب شده‌اند و رئیس مجمع در این دوره جناب حجةالاسلام والمسلمین آقاى هاشمى رفسنجانى مى‌باشند."(پیوند) این انتصاب که در سه دوره 5 ساله دیگر نیز تکرار شد اگر چه در کنار توجه به جنبه های مهمی از جمله حل تعارض میان شورای نگهبان و مجلس و تثبیت جایگاه مجمع به عنوان مشاور رهبری، مشکل جایگاه آقای هاشمی را نیز تا حدی حل کرد اما نمی توان انکار کرد که با فعال تر شدن مجمع به ریاست ایشان مشکل جدیدی تحت عنوان تعارض میان مجمع و قوه مجریه بروز کرد. 
رؤسای جمهور قاعدتاً بنا به نص قانون اساسی خود را شخص دوم کشور می دانند و انتظار دارند مانند دو دوره اولیه مسئولیت مجمع بر عهده ریاست جمهور بماند تا محوریت قوه مجریه در سیاست های اجرایی تثبیت شود و از برآمدن یک شبه قوه جلوگیری شود. آنها وقتی با عنوان حقوقی خود در مجمعی قانونی شرکت می کنند نمی توانند ریاست فرد دیگری را برآن بپذیرند؛ به خصوص آن که مجمع تصویب سیاستهای کلان را در دستور قرار داد و خود را هم ناظر بر اجرای آن می دانست. این تعارض در طول 20 سال ریاست آقای هاشمی بر مجمع همچنان لاینحل باقی ماند و اگر چه رؤسای جمهور بنا بر تکلیف یا با ملاحظه احترام ایشان گاه در جلسات مجمع شرکت می کردند اما در عمل دولت ها اغلب سیاست های مصوب مجمع را نه چندان راهگشا تلقی می کردند و نه چندان به آن سیاست ها ملتزم بوده اند. اگر چه شخصیت حقیقی آقای هاشمی معمولا این تعارض و ضعف را می پوشاند ولی احساس صوری بودن و جدی گرفته نشدن مصوبات مجمع از گلایه های همیشگی ایشان از دولت ها بود.
درگذشت هاشمی برای جایگاه مجمع یک چالش جدی را رقم زد. از طرفی مجمع از زیر فشار یک شخصیت کاریزماتیک که دوستان و دشمنان زیادی داشت رها شده بود و می توانست بنا به جایگاه و مشروعیت قانونی خود در سپهر سیاستگذاری کشور نقش آفرینی کند و از طرف دیگر ضعف های ساختاری و عملکردی دبیرخانه، تفاوت ها میان خاستگاه، جایگاه و اعتبار اجتماعی اعضا و تعارض های میان دبیرخانه، کمیسیون ها، مرکز تحقیقات و دفتر ریاست که زیر هاله شخصیت حقیقی رئیس مجمع پنهان مانده بود به سرعت آشکار می شد.
نصب رئیس جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام، حذف مرکز تحقیقات استراتژیک، حذف برخی اعضای قدیمی، نصب برخی اعضای جدید، تغییر جایگاه برخی افراد از حقیقی به حقوقی و برعکس، توازن در مجمع را به سمتی مشخص تغییر داده است. امید آن است که ریاست جدید شورا بتواند با همکاری همه اعضای حقیقی و حقوقی و ساختار اداری متناسب، دستورات رهبری در حکم انتصاب را اجرا کند.