به گزارش اکونا پرس،

محمد محمودی کیا در یادداشت خود با عنوان «برجام و سیاست تغییر یا تداوم؛ اروپا در دوراهی انتخاب» نوشته است: « چندی پیش کتابی از تارا کورنبرگ، رئیس اسبق هیئت نمایندگی روابط اتحادیه اروپا با ایران تحت عنوان "چندگانبه گرایی هسته ای و ایران: درون مذاکرات اروپایی" به دستم رسید. نویسنده که خود علاوه بر تحصیلات دانشگاهی در حوزه روابط بین الملل، تجربه چندین دوره حضور در کمیسیون‌های سیاست خارجی، امنیتی و دفاعی اتحادیه اروپا را داشته است، تفسیر دیگری از پیامدهای بین‌المللی برجام دارد.

به باور وی دستیابی به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) موجب گردید تا اتحادیه اروپا به یک بازیگر قدرتمند جهانی تبدیل شود و از طریق رهبری قدرت نرم خود بر رفتار دولت‌ها و سیاست جهانی تأثیر گذارد. این در حالی است که منتقدان این رویکرد بر این باورند که سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپا تا حد بسیاری بی‌ثمر و ناسازگار است.

به باور وی مداخله اولیه و مستمر اتحادیه اروپا در تلاش برای متقاعد ساختن ایران از عدم پیگیری برنامه به اصطلاح بلندپروازانه(!) هسته‌ای خود می‌تواند به‌عنوان یک نمونه آزمایشی برای تبدیل ساختن این اتحادیه به یک بازیگر جهانی باشد.

از منظر این مقام ارشد سابق اتحادیه اروپا دستیابی به این موفقیت بین المللی برای اتحادیه اروپا به منزله تجدید حیات دوباره اروپا در مناسبات جهانی و نظم بین المللی در حال شکل گیری است و به نوعی بیانگر استقلال اروپا از رقیب دیرین خود یعنی ایالات متحده آمریکاست.

با این وصف برجام نه تنها بار دیگر اروپا را محور مسایل بین المللی قرار داد، بلکه موجب گردید تا نقش آفرینی آن از یک بازیگر منطقه ای به عنوان کنشگری فعال در گستره جهانی ارتقا یابد.

تغییرات پی درپی سیاست خارجی ایالات متحده و تهدیدات گاه و بیگاه رهبران آن مبنی بر خروج از برجام، سنگ محک خوبی برای سنجش اراده اتحادیه اروپا برای حفظ و تثبیت جایگاه امروزی آن است.

به باور نگارنده تبعیت اروپا از سیاست های ایالات متحده نه تنها جایگاه امروزی آن را تنزل می‌دهد، بلکه اساسا موجب کاهش اعتماد عمومی دیگر بازیگران نظام بین‌المللی نسبت به معاهدات و توافقات بین المللی می‌شود.

در واقع، برخلاف نظر کورنبرگ که صرف دستیابی به برنامه جامع اقدام مشترک را دلیلی برای ظهور مجدد اروپا به عنوان یک بازیگر تاثیرگذار و مهم در عرصه مسائل جهانی می‌داند، نگارنده بر این باور است که ارتقای اروپا از یک کنشگر منطقه‌ای به بازیگری جهانی در گرو تداوم و حفظ این توافق بین‌المللی است؛ لذا، چنانچه اروپا نتواند به صورت فعال در این رابطه عمل نماید و مانع از فروریزی سنگ بنای برجام نشود، دیگر بار جایگاه محوری خود را از دست داده و این احتمال نیز وجود خواهد داشت که اعتبار و منزلت آن حتی در درون حوزه جغرافیایی آن نیز کاهش یابد.

از این رو، انتظار می‌رود اروپائیان حداقل برای حفظ موقعیت امروز خود در عرصه جهانی، نهایت کوشش خود را برای حفظ برجام به کار بندند تا از این رهگذر نظم نوین بین المللی چند مرکزی به تکامل عینی‌تری برسد.»