به بیان ساده‌تر می‌توان گفت تحریم، ضربه‌ای سنگین بر اقتصاد ایران بود؛ اقتصادی که پیشتر و بیشتر از سیاست‌ها و اشتباهات دولتمردان آسیب‌های جدی دیده بود. بهترین نمونه بر این ادعا، سال‌های آخر دهه هفتاد است. سال‌هایی که کشور کمترین درگیری را با موضوع تحریم داشت و عملاً می‌توانست با کمترین محدودیت بانکی و تجاری، در همه بازارهای اقتصادی جهان حضور پیدا کند اما حتی در همان سال‌ها نیز هرگز اقتصاد کشور به رشد مثبت چشمگیری نرسید.

در شرایط کنونی قطعاً رسیدن به نقطه ایده‌آل ممکن نیست اما در همین شرایط نیز می‌توان با اصلاح برخی از رویکردها و تمرکز روی اولویت‌ها، بخش قابل توجهی از اهداف را محقق کرد.

تجمیع تمام پتانسیل و ظرفیت‌های کشور در بخش‌های اقتصادی اعم از خصوصی و دولتی و خصولتی، همچنین شناسایی، شناخت، احصاء و همسو کردن مزیت‌های رقابتی متنوع و داشته‌های سرزمینی، از نیروی انسانی سرآمد و نخبه تا منابع و معادن موجود و حتی موهبت‌های اقلیمی مثل قرارگیری بین دو دریا و امکان اتصال به اقیانوس و صدالبته حضور در جغرافیای استراتژیک در کریدور آسیا به اروپا، از مهمترین سرمایه‌‎های کشور برای گسترش بخش صادرات است.

نکته مهم اینکه تمام این موارد تنها و تنها یک امکان و یک موقعیت برای توسعه هستند و تنها زمانی مزیت رقابتی محسوب می‌شوند که توان و تخصص و صدالبته تعهدی برای بکارگیری آنها در مسیر توسعه وجود داشته باشند و عرصه برای فعالیت جامعه نخبگانی فراهم شود.

نکته آخر اینکه حل شدن موضوع برجام، فقط زمانی می‌تواند یک رخداد مثبت در اقتصاد ایران تلقی شود که کشور بتواند ظرفیت‌ها خود را در بخش تجارت جهانی فعال کند و در مسیر افزایش سهم خود از بازارهای منطقه گام بردارد. در غیر اینصورت برجام هم نمی‌تواند کنش مثبت و بزرگی در اقتصاد ایران ایجاد کند.

منبع: روزنامه روزگارما