به گزارش اکونا پرس،

موضوع کلی داستان کم اتفاق و کم رمق است و شاید نتواند مخاطب را تا انتها با خود همراه کند.

داستان فیلم درباره  زندگی دو خواهر است که با یکدیگر در شهر یزد زندگی می‌کنند. گلنارجدا از همسرش زندگی می کند و نوا در حسرت زندگی مشترکی مانند خواهرش روزگار می گذارند. گلنار قصد دارد برای برپایی نمایشگاه نقاشی به همراه استادش از کشور خارج شود ولی...

توکلی قصد داشته با نمایش بی پرده حسرت ها و حسادت های میان زنان نسبت به داشته ها و نداشته هاشان، حلقه مفقوده زندگی مادرگونه آنان را به رخ بکشد.

نگاه زنانه و تک بعدی به دنیا مشخصه بارز«مادری» است. در فیلم«مادری» هیچ مرد قابل اتکا و معقولی دیده نمی شود.البته به جز سعید(هومن سیدی).

دغدغه های کهنه و مقایسات خام توکلی مدت ها است که از مباحث اصلی کارگردانان فمنیسم هم کنار گذاشته شده، و هیچ نوآوری و ثمره ای برای مخاطب ندارد.

اثر در فرم اجرایی بسیار ساده و معمولی است،نه تصاویر و قاب های خاص نه ضربه بزرگ احساسی به تماشاگر و نه هیچ چیز دیگر.شاید تنها نکته جالب فیلم، فیلمبرداری«مادری»در شهر یزد سنتی ترین شهر ایران باشد.که از وزن کافی برای ابداعات یک فیلم اولی برخوردار نیست.

شخصیت پردازی درست در فیلم فقط بر روی شخصیت نوا(نازنین بیاتی)صورت گرفته و به نظر می آید در اکثر سکانس ها مخاطب با او همراه می شود،درحالی که فیلمنامه هیچ توضیحی برای شخصیت گلنار(هانیه توسلی)،سعید و غیره ندارد.

عجیب این است که « مادری » پیام مشخصی برای ارائه به تماشاگرش ندارد.شخصیت اصلی و مکمل مدام در حال جا به جایی است و چندین داستان که هیچکدام  سرانجامی ندارند در کنار هم روایت می شوند بی آنکه در هیچکدام از آنها منطقی به کار گرفته شده باشد. از هم گسیختگی فیلمنامه در « مادری » بسیار زیاد است.

پایان فیلم« مادری » بسیار ناامید کننده است که گمان نکنم تاثیری آن طور که کارگردان خواسته بر روی مخاطبش بگذارد.