به گزارش اکونا پرس،

اکثر مخاطبان جدی سینما سبک خاص حاتمی کیا در فیلم سازی را می شناسند و«به وقت شام»نیز از این قاعده مستثنی نیست. این فیلم داستان دو خلبان ایرانی را روایت می‌کند که قصد دارند مردم را از محاصره داعش خارج کنند اما با سقوط هواپیما آن‌ها به سرنوشتی عجیب دچار می‌شوند.

ساخت و فضا سازی فیلم(طبق گفته های کارگردان) به شدت دشوار و پیچیده است وهمچنین برای مخاطب قابل لمس،تماشاگر در لحظاتی احساس همدردی می کند و در اندوه و زجر با شخصیت هاهمراه است.

اگر فیلم حاتمی کیا را به دو قسمت تقسیم کنیم،بخش اول و دقایق ابتدایی فیلم کمی خسته کننده است.طبق منطق روایی داستان قرار نیست اتفاقی برای شخصیت یونس(هادی حجازی فر)وعلی(بابک حمیدیان) بیفتد پس اصرار و سماجت علی برای همراهی در پرواز کنار پدر تنها به بخش دوم داستان مربوط می شود.نکته مورد اهمیت انتخاب بازیگران فیلم است.هادی حجازی اصلا انتخاب درستی برای چنین شخصیتی نبوده و بیشتر به یک دوست با سن کمی بالاتر به شخصیت علی شبیه است تا پدر او.

داستان خیلی معمولی پیش می رود تا زمانی که زن داعشی اسیران را آزاد و هواپیما رسما به دست گروه داعشی می افتد.حاتمی کیا به گونه ای شخصیت های داعشی را شخصیت پردازی کرده که مخاطب در تمام مدت فیلم هیچگاه درگیر انتخابی اخلاقی نمی‌شود زیرا می‌داند که داعش و نمایندگانش در فیلم گمراه و ایرانی‌ها از جان گذشته و درست‌کار هستند.

حاتمی کیا ادعا دارد از نظر کارگردانی شکل دکوپاژ فیلم  یادآور اکشن‌های هالیوودی است،این سخن تا حدودی صحیح است و اگر تماشاگر را تحت تاثیر قرار دهد،کارگردان را به هدف خود رسانده است.

در فیلم«به وقت شام» اثری از دیالوگ‌های پرانرژی و جذاب فیلم های همیشگی کارگردان نیست و فیلم دائما دچار سانحه و یک اتفاق جدید پشت اتفاق دیگر است که البته تا اندازه ای خوب و آن طور که به نظر می آید است.

موسیقی کارن همایون فر کارکرد حرفه ای تری برای خود برگزیده است و با باقی ماندن در سطح تم و تبدیل نشدن به یک ملودی ،تمام تلاش خود را برای انتقال حس صحنه انجام داده  و باید گفت  به خوبی از این آزمون بیرون آمده است.

در لحظاتی ،موسیقی عمیقا به انتقال احساس به روند رو به جلو فیلم کمک می کند خصوصا لحظاتی که گروه داعشی قصد سربریدن ایرانی ها را دارند و سکانس پایانی فیلم.

برگ برنده«به وقت شام»کارگردانی آن است. حاتمی کیا توانسته بیننده ایرانی را تا تدمر سوریه ببرد و او را نگران مردم اسیر در چنگال حیوانات انسان نمایی به نام داعش کند بیننده مظلومیت سوریه را این بار نه از دریچه رسانه ها بلکه در قالبی قابل قصه او را قصه خود  می پندارد و خود را با دختر مسیحی کاپیتان یا بلال و یونس و علی همراه می کند. این همراهی را که گاهی لنگان است و اغلب چابک می توان  شاخصی دانست که کارگردانی نه چندان سهل چنین پروژه ای را موفق جلوه می دهد.

فیلم«به وقت شام»شاید بهترین اثر ابراهیم حاتمی کیا نباشد اما او توانست چهره جلادان زمان را نشان دهد واین ریسک موفق شدن یا نشدن را به جان بخرد.

حاتمی کیا این فیلم را برای شهدا مدافع حرم ساخت و آن را به شهیدان و خانواده هایشان پیش کش کرد.

از جمله جوایز دریافتی این فیلم باید به جایزه بهترین کارگردانی، بهترین موسیقی متن، بهترین صداگذاری از سی و ششمین جشنواره فیلم فجر و برندهٔ تندیس بهترین فیلم از هفتمین جشن سینمایی ققنوس اشاره کرد.

نویسنده: صدف مصطفوی