به گزارش اکونا پرس،

نمایشی که در شیوه اجرا سبکی خاص و متفاوت دارد و دو نمایشنامه شکسپیر را با فرهنگ ایرانی همراه کرده است.اصغر نوری کارگردان تئاتر و مترجم زبان فرانسه،از شکل گیری گروه تئاتری88 می گوید:من با ایده پژوهش بر روی استفاده از شیوه های روایی ایرانی(نقالی وپرده خوانی) برای اجرای نمایشنامه های شکسپیر شروع به کار کردم و اولین اجرا،نمایشنامه«اتلو به روایت یاگو»در سال88 در جشنواره تئاتر تجربه بود.

و یکی از دلایل نامگذاری این گروه نمایش،اجرا اولین نمایش در سال 88 بود.

در ادامه این پژوهش؛ما نمایشنامه های«هملت به روایت هوراشیو»،«ریچارد سوم»،«مکبث»،«طوفان»و«شاه لیر به روایت ادموند» به شیوه روایی ایرانی در فرانسه و آلمان اجرا کردیم.

و نمایش«دو روایت از شکسپیر»برای اولین باردر ایران با همان سبک ها درحال اجرا است.

نوری همچنین درباره کمک گرفتن از تماشاگران برای اجرای نمایش گفت:در این پروژه تحت تاثیر نظریه های آرتو بودم و چیزی که نظرم را در نظریه های او جلب کرد این بود که او مخالف تئاتر روانشناختی بر پایه ادبیات است.یعنی متن ها تماشاگر را منفعل می کند ودر بهترین حالت احساسات او را برمی انگیزد اما آرتو با نوعی سنت شکنی تئاتر را از حصار ادبیات جدا می کند.

من با تحقیق بر روی این پروژه ،به نتیجه رسیدم که در نمایش های ایرانی این وضعیت وجود دارد.برای مثال در تعزیه اگر تماشاگر گریه نکند به طور کل تعزیه شکل نمی گیرد و ما در این سبک از اجرا نمایش به حضور تماشاگر نیاز داریم.پس من در نمایش «دو روایت ازشکسپیر» مانع میان تماشاگر و بازیگران را برداشتیم و تماشاگر در ادامه نمایش به اجرا کننده تبدیل می شود.

او همچنین درباره شوخی های نمایشنامه بیان کرد:من سعی کردم برای نزدیکی زودتر تماشاگر با فضای اجرا شوخی هایی مناسب و درخور فضای ایرانی را در نمایشنامه بگنجانم وتلاشم این بود که مسئله روابط عاشقانه و زن را از دیدگاه شکسپیر که فردی ضد زن هست را درکنار نگاه جامعه امروز ایرانی نشان داده و مورد هجو قرار دهم.

نوری در ادامه افزود:گروه ما قرار بود این نمایشنامه هارا در سال 94در تئاتر شهر اجرا کند.در همان سال،سالن  قشقایی فراخوانی برای اجرا هایی برپایه پژوهش داد که برای این گونه اجرا ها گروه ها ی تئاتری می توانستند یک ماه نمایش خود در سالن قشقایی اجرا کنند.

این فراخوان فرصت بسیار مناسبی برای ما و برای اجرا نمایش«طوفان»بود،که در آن سال من متن آن را به دو زبان فارسی و فرانسوی نوشته بودم و تصمیم داشتم از بازیگران فرانسوی دعوت به همکاری کنم.اما متاسفانه هیئت انتخاب به طرز غیرقابل باوری کار ما را انتخاب نکردند.

و با اطمینان می گویم که کارهای انتخاب شده هیچ کدام از شرایط را نداشتند و بعضآ به دنبال جایی برای اجرا نمایش خود بودند.

در سال 95 علی عابدی مدیر مجموعه تماشاخانه سنگلج از من خواست اگر نمایشی برای اجرا دارم از آن استقبال خواهد کرد وسال گذشته من تصمیم گرفتم رپرتوارشکسپیر را به روی صحنه ببرم.برای اجرای این نمایش من ترجیح می دادم که سالن های سایه،چارسو وقشقایی را در اختیار داشته باشم، به دلیل مشارکت تماشاگر در طول نمایش اما این امر میسر نمی شد پس تصمیم گرفتم در سالن سنگلج نمایش را اجرا کنم.

تماشاخانه سنگلج سالنی برای اجرای نمایش های ایرانی است،که کمدی های عامه پسند در آن اجرا می رود.

نمایش من نمایش ایرانی محض نیست، فرم خاص خود را دارد با نگاه ایرانی.

از اجرا در این تماشاخانه راضی هستم ولی سنگلج مرکز تئاتر تهران نیست و مخاطب کمتری نسبت به سالن های دیگر دارد.

علت کمتر دیده شدن نمایش ها در تماشاخانه هایی مثل سنگلج،عادت دادن مخاطب به حضور بازیگران است.مخاطبی که تئاتر اهمیتی برایش ندارد بلکه برای حضور بازیگر چهره به سالن نمایش می رود.این نوع مخاطب تماشاگر اصلی تئاتر نیست.

ما در دهه 40مخاطب جدی تئاتر داشتیم که برای دیدن نمایش به سالن ها می رفت و همچنین در دهه 70که سالن های خصوصی به وجود نیامده بودند.

در ادامه غزاله رشیدی بازیگرنمایش«دو روایت از شکسپیر» در این گفت و گو با اشاره به سابقه کاری خود گفت:از سال 80 کار تئاتر را آغاز کردم.درنمایش های«جان گز»نیما دهقان،«به مراسم مرگ داداش خوش آمدید»سمانه زندی نژاد،«مهمان سرا دو دنیا»سهراب سلیمی وتجربه چند اجرای خارج از کشور را با مرتضی میرمنتظمی داشته ام و دو نمایش را برای جشنواره تئاتر فجر کارگردانی کرده ام.

سپس او افزود:دو شخصیتی که در نمایش اجرای آن را برعهده دارم بسیار متفاوت از هم هستند،بازی نمایش اول یک بازی تماما حسی و بازی دومین نمایش بر پایه تکنینک است.

ایفا این دو نقش در یک پروژه بسیار برای من سخت است به دلیل اینکه در زمانی کوتاه باید از نقش دزدمونا خارج و به شخصیت نمایش دوم برسم.

رشیدی از همکاری خود با اصغر نوری گفت: من نزدیک به ده سال است که اصغر نوری را می شناسم.نوری کارگردانی آرام،خونسرد و باسواد است که کاملا به متن و تئوری نمایش آگاه و تجربه همکاری با او بسیار دلچسب است.

محمدرضا چرختاب بازیگر دیگر این نمایش درباره این اثر گفت:نقش هوراشیو که من اجرای آن را بر عهده دارم شخصیتی است که هملت از او خواسته شهر به شهر بگردد و داستان مرگ او را روایت کند.شیوه ای که ما در ادبیات ایرانی شاهد آن هستیم و تلاش می کنیم این داستان را به ادبیات ایرانی نزدیک کنیم.

او درباره همکاری خود با این گروه تئاتری گفت:همکاری من و نوری از جنس رفاقت و تجربه های مشترک ما است،بنابراین در یک همکاری گفتگو ما بر سر یک موضوع اتفاقی خوب را برای نمایش رقم می زند.

همچنین غزاله رشیدی بازیگری خوش ذوق و با استعداد،که برای اولین باردر این نمایش مقابل او بازی می کنم.همکاری با رشیدی اتفاق خوبی برای من بود و بازی خوب او مرا به ذوق در روی صحنه می اورد.

او در پایان از میزان رضایت مخاطب گفت:تماشاگران تا آنجایی که من با آن برخورد کردم از نمایش راضی بودند و من با نقد جدی ازطرف منتقدان تئاتر روبرو نبودم.