جام ملت‌های آسیا با همه بیم و امید آن و همه آرزوهایی که یک شبه به باد رفت، تمام شد. به هر حال شکست هم جزئی از فوتبال است و فوتبال ورزش اتفاقات لحظه‌ای است. این موضوع را اما نباید منوط به عدم‌رعایت اصول حرفه‌ای کرد.

فوتبال ایران بعد از یک شکست دیگر در جام ملت‌های آسیا که دقیقاً در آستانۀ کسب عنوان قهرمانی رخ داد، حالا به نظر می‌رسد بیشتر از همیشه نیاز به تغییر نسل یا بهتر بگوییم اصلاح نسل دارد. نسل کنونی فوتبال ایران در حالی به روزهای آخر فوتبال خود نزدیک می‌شوند که نه در میدان حرف بلکه در میدان عمل هیچ آورده‌ای نداشتند و هیچ عنوان بزرگ و یا حماسه‌ای خلق نکردند. این نسل که همواره خود را در بیان، بهترین نسل تاریخ فوتبال ایران می‌دانستند، در هیچ میدان بزرگی، قدرتمند ظاهر نشدند و گویا بیشتر از زمین، در خیال خود بازی می‌کردند.

از طرفی، در این مدت نیز رسانه‌های مختلف با تعریف‌های بی‌جا و مقایسه‌های نادرست و حتی انتشار اکاذیب دربارۀ پیشنهادات نجومی فلان تیم مطرح در بهمان لیگ بزرگ اروپایی، این نسل را به حدی باد کردند که بازیکنانش دچار نوعی توهم خودبزرگ‌پنداری شدند و پس از هر شکست نیز با توجیهات غیرمنطقی، هرگز نگذاشتند بازیکنان درد سیلی شکست را بچشند و از این توهم رها شوند. از طرف دیگر، در این مدت سیاسیون نیز کم این تیم را به اشتباه خودبزرگ‌بینی نینداختند؛ از پیام‌های تبریک گرفته تا حمایت‌های افراطی از بازیکنانی که در جام‌های جهانی و جام‌‎های ملت‌ها، دستاوردی جز شکست به ارمغان نیاوردند، به این مسئله دامن زد که البته با توجه به شرایط اجتماعی کشور در این یک دهه می‌توان این رفتار سیاسیون را نوعی زیرکی در جلب رضایت اجتماعی توصیف کرد. جالب این‌که این نسل همچنان در پایان راه خود نیز اعتقاد دارد بهترین گلر تاریخ، بهترین مهاجمان تاریخ، بهترین هافبک‌ها و بهترین مدافعان تاریخ فوتبال ایران را در اختیار دارد در حالی‌که آمار چیز دیگری می‌گوید.

به هر حال، هم رسانه‌ها و مسئولان و هم خود بازیکنان و اهالی فوتبال، با این نسل لوس خوب تا نکردند؛ نسلی که بیشتر از فوتبال به حاشیه‌های آن و شو علاقه داشت و همیشه به جای جنگیدن در وسط میدان و اشک شوق در پایان بازی‌های بزرگ، بعد از بازی با طرفداران تیم رقیب درگیر می‌شد و روی سکوها اشک ناتوانی و نگرانی می‌ریخت. بله؛ فوتبال ایران به اصلاح ژن نیاز دارد.

ژنی که مانند نسل 98، در زمین فوتبال بجنگد و بیشتر از اجرای شو، به دنبال اثبات توان خود در زمین فوتبال باشد و شجاعانه و جنگده بازی کند. نسلی که خود را بهترین نداند و برای بهترین شدن از هیچ تلاشی دریغ نکند. نسلی که بهترین بازیکنان سال آسیا را تحویل دهد؛ نسلی که آقای گلی جهان را کسب کند؛ نسلی که بازیکنانش در بوندس‌لیگا و لیگ برتر و سری‌آ بازی کنند و در چمپیونزلیگ بدرخشند؛ نسلی که بهترین تیم قاره باشد؛ نسلی که ژاپن و کره جنوبی و عربستان و چین را در هم بشکند و مقابل ده‌ها هزار هوادار متکبر استرالیایی حماسه بیافریند و در بازی قرن به پیروزی بزرگ برسد و حتی در گروه مرگ جام جهانی چنان با صلابت بازی کند که حتی پس از شکست، تیم پیروز به احترام این همه شجاعت کلاه از سرش بردارد.

فوتبال ایران به اصلاح ژن نیاز دارد و حالا بعد از ده سال تجربه و در فاصلۀ دو سال تا جام جهانی فوتبال، فرصتی خوبی ایجاد شده که سازمان و ساختمان نسل جدید را بر مبنای واقعیت‌های فوتبال بنا کرد. بسیاری از بازیکنان این تیم که مسن‌ترین تیم جام ملت‌ها هم بود، دیگر نباید به تیم ملی دعوت شوند چون تا دو سال دیگر، قطعاً به سنی می‌رسند که نمی‌‎توانند در رویداد بزرگ جام جهانی کارآیی داشته باشند.

حالا وقت سرمایه‌گذاری ریسک‌پذیر روی نسل آینده فوتبال ایران است؛ بنابراین سرمربی تیم ملی باید شجاعت و جسارت کافی را داشته باشد و روی بسیاری از این نام‌ها که هم سن‌شان بالا رفته و هم دچار توهم هستند، خط بکشد. ادامۀ مسیر با این فرمان، یعنی شکست‌های بزرگتر در جام جهانی آینده و عقب‌ماندن بیشتر از سطح اول آسیا؛ البته اگر آقایان در باد پیروزی در برابر ژاپن که یکی از ضعیف‌ترین رویدادهای خود را پشت سر گذاشت، نخوابند و یا لااقل خود را به خواب نزنند.

منبع: روزنامه روزگارما