پدیدۀ دکتر بیرانوند اثبات کرد؛
علم بهتر است یا ثروت؟ شهرت!
در این روزها که کمی آب و تاب سخنان گهربار دروازهبان ملیپوش دربارۀ مدرک تحصیلی و دانشگاه افتاده و آن فضای هیجانی فروکش کرده است، شاید بتوان از زوایای مختلف آن چند دقیقه ویدئو را دید و به شکافهای بزرگی پی برد.

اگر آن وجه شخصیتی این دروازهبان را که میل شدید به دیده شدن و شوخطبع بودن است، کنار بگذاریم، باید گفت که صحبتهای بیرانوند به نوعی به ریشخند کشیدن آموزش در دانشگاه آزاد اسلامی بود. دانشگاهی که در طول سالهای متمادی، خدمات بسیار زیادی به عرصۀ علم و فناوری و پرژهش کرد و در شرایطی که ظرفیت دانشگاههای دولتی کم بود، هم راهی موازی برای گذراندن دورۀ تحصیلی باز کرد و هم با امکانات باکیفیت توانست حتی در رشد علمی بسیاری از دولتمردان و مسئولان اثرگذار باشد و اقتصاد علم را فعال کند. با این حال، این دانشگاه به سرعت به سمت کاهش کیفیت آموزش پیش رفت تا جایی که امروز برای ادامۀ تحصیل در اغلب واحدهای دانشگاهی و سطوح مختلف تحصیلی، تنها پرداخت شهریه کافیست.
از طرف دیگر، نظام آموزشی کشور نیز با این حرفها به چالش کشیده شد و ایراداتی که سالهای سال دلسوزان از آن حرف میزدند، بر همگان نمایان شد. قوانین و مقرراتی که سال به سال سبب افت کیفیت آموزش عالی شد و کار را به جایی رساند که دانشگاه تا این اندازه دستمایه طنز سخیف قرار بگیرد و افرادی که حتی سواد و اطلاعاتشان از میانگین جامعه هم به شدت پایینتر است، بتوانند مقطه تحصیلات تکمیلی را بگذرانند.
"پدیدۀ دکتر بیرانوند" همان اتفاقی است که نشان میدهد قوانین و مقررات آموزش عالی تا چه اندازه کمی هستند و تا چه اندازه برخی میتوانند از طرق مختلف بدون این که سطح سواد را افزایش دهند، مدارج علمی را طی کنند و به پیشوندهای دکتر و مهندس و استاد برسند و بعد هم با استناد به همین القاب راه به مدیریت پیدا کنند. همان راهی که پیشتر هم خیلیها رفتند گرچه این پدیدیه هرگز تا این حد بروز نداشته است.
"پدیدۀ دکتر بیرانوند" را نباید به عنوان یک مسئلۀ کمدی و طنز که به عنوان یک معضل اجتماعی دید. معضلی که در آن دانشگاه تا حد یک ابزار تنزل کرده است و به تبع آن نه دیگر دانشگاه، نه درس و تحصیل، نه دکتر و مهندس شدن، هیچ کدام شأنیت گذشته را ندارند و این تنها شهرت است که میتواند هم به ثروت و هم به تبع آن به علم ختم شود. این پدیده یک بار دیگر اثبات کرد در نظام آموزشی مدرکگرای ایران که به اندازۀ بزرگترین اقتصادهای جهان در آن دانشجو دانشآموخته و استاد حضور دارد، با شهرت و ثروت میتوان مدرک را خرید! مقاله را خرید! پایاننامه و رساله را خرید! شاید همین قدرت شهرت است که این روزها دارد ذهن جامعۀ نوجوان را مهندسی میکند و بیانگیزگی در درس و کار واقعی و اثرگذار ریشه در همین فهم داشته باشد.
با ادای احترام به همۀ آن افرادی که علم را برای علم و برای خدمت فراگرفتهاند و مانند یک دانشجو همواره خود را در بالاترین سطح علم و پژوهش قرار دادهاند و منشاء خدمات بسیاری بودهاند و دردها و شببیداریها و رنجها و مشقتها در مسیر علم آموختهاند.
منبع: تماشاگران نیوز
ارسال نظر