ایران دارای ذخایر غنی نفت، گاز، معادن، جنگل و منابع بیشماری دیگر است و ازنظر ترانزیتی در منطقهای استراتژیک واقع گردیده است. ایران جز ده کشور غنی ازنظر جاذبههای گردشگری محسوب میشود؛ چهارفصل بوده و دارای هزاران کیلومتر نوار ساحلی باجزایر مختلف و گونههای مختلف گیاهی و جانوری میباشد. ایران دارای بیش از هشتاد میلیون نفر جمعیت با بیشترین نیروی انسانیجوان تحصیلکرده آمادهبهکار در منطقه است؛ ایران هجدهمین اقتصاد دنیاست که سالهاست در معرض تحریمهای مختلف قرارگرفتهاست و تلاش میکند در اقلام و مایحتاج خود به خودکفایی دست یابد.

تحریم و خودکفایی:

شما در خانه تان تمام کارها را خودتان انجام نمیدهید. به عنوان مثال در خانه نان نمیپزید یا لباس نمیدوزید و یا روغن برای غذاتولید نمیکنید بلکه خیلی از این چیزها را از بیرون میخرید؛ حالا تصور نمایید اگر همه تحریمتان کنند آنگاه چه اتفاقی میافتد؟

شما باید تمام این مایحتاج را خودتان در خانه تهیه کنید و خودکفا شوید اما چه اتفاقی میافتد؟

خودکفایی در ظاهر خوب است اما در واقعیت شما فرسوده میکند و عقب میافتید چون ناچار هستید زمانهای رسیدگی به برنامه هایمهمتان مثل تحصیلات یا توسعه کسبوکارتان را کاهش دهید تا بتوانید به اموراتی رسیدگی کنید که قبلاً بیرون از خانه و به سادگیو با هزینه زمانی و مالی کمتر توسط دیگران در دسترس شما قرار میگرفت. ازاینرو خودکفا شدن هزینه بسیار زیادی را به ما تحمیلمیکند و ما را از هدفهای اصلی خودمان دور میکند.

بنابراین تحریم فرصت ایده آلی برای خودکفایی نیست اما اگر بخواهیم آنرا از منظر هزینه – فرصت نگاه کنیم می شود گفت هزینهتحریم در بسیاری از موارد می شود به عنوان فرصتی برای خودکفایی انگاشته شود اگر خودکفایی بصورت برنامه ریزی شده ، هدفمندو با رعایت اصل پایش سرزمینی و با جلوگیری از هدررفت های منابع ، بصورت کاملا هوشمندانه و در تولید کالاها و خدمات مهمپیاده سازی گردد. در غیر اینصورت خودکفایی بجای اینکه فرصت تلقی شود به عنوان یک دام ثانویه پس از تحریم برای ما عملخواهد نمود. به عنوان مثال هرچند خودکفایی در محصولات استراتژیک نظیر گندم قابل دفاع و البته الزامیست اما عصر خودکفاییعمومی )خودکفایی در همه محصولات( پایانیافته است و توجیهی ندارد؛ بهعنوان مثال خودکفایی در محصولاتی پر آب بر نظیرهندوانه و محصولات شبیه آن هیچ توجیه قابل دفاعی ندارد؛ علاوه بر این استفاده از روش های سنتی در بخش های صنعت وکشاورزی خود باعث ایجاد بحران های آبی و انرژی و به مخاطره افتادن امنیت ملی خواهد شد. طبیعتا تلاش دولت در راستایمکانیزه کردن بخش کشاورزی با رعایت منافع خرده مالکان و همچنین ارایه اطلاعات مناسب در زمینه کاشت ، داشت و برداشت وآموزش مستمر کشاورزان و در اختیار گذاشتن بذرهای کم آب بر، باعث افزایش بهره وری و کاهش هدر رفت انرژی و آب می گردد.

تحریم شبیه کلافی است که در لابلای چرخهای محرکه یک کشور گیر میکند و هرچه آن کلاف محکمتر و پیپیده تر باشد سرعترشد نیز کاهش می یابد. در این دوره، منابع مهم کشور صرف مسائل کمتر مهم میشود و رشد اقتصادی کاهش پیدا کرده و به دنبالآن اشتغال و نهایتاً شاخصهای درآمدی، رفاهی و بهداشتی و ... کاهش پیدا می کند. هرچند ممکن است در کوتاهمدت این اتفاقرخ ندهد اما بدون شک اگر حکومت هیچ برنامه ای نداشته باشد کشور در بلندمدت دچار مشکل خواهد گردید چون منابع هر کشوریمحدود است و باید بهینه مصرف گردد. بر همین اساس ارتقای استانداردهای تولیدی و تدوین استراتژی های بهره وری و آموزشهمگانی و مستمر، کمک بسیار زیادی به عبور موفقیت آمیز از این مرحله سخت می کند و مطمئنا نهادینه کردن ارزش های بهرهوری و کیفیت در جامعه علاوه بر ایجاد اعتماد عمومی باعث ترغیب مردم به خرید کالای با کیفیت داخلی شده و رونق اقتصادی وحفظ ذخایر ارزی را نیز بدنبال خواهد داشت که با این الگو حتی پس از پایان عصر تحریم ها نیز کشور می تواند با سرعت بسیار زیادی در مسیر رشد و توسعه قرار گیرد. لازم به توجه است که بخش های حکومتی و وابسته به آن ، خود باید در رعایت اصول بهره وری و ارائه خدمات با کیفیت پیش گام باشند.

اما سؤال مهم این است که چرا راحت تحریم میشویم؟

اساساً کشورهایی راحت تحریم میشوند که اثرگذاری کمتری بر اقتصاد کشورهای دیگر دارند و یا اثرگذاری آنها قابل کنترل ونقششان دارای جایگزین میباشد. درواقع هرچقدر اقتصاد یک کشور قویتر باشد و با جوامع بزرگتر منطقهای و بین المللی دارایمنافع استراتژیک و راهبردی باشد به سختی تحریم میشود.

ما باید در استراتژیهای ملی و منطقهای خود بازبینی اساسی کنیم. حقیقت تلخ این است که ایران بیشتر به عنوان واردکننده خدماتو کالا شناخته میشود و در اقتصاد بینالملل جایگاه و احترام زیادی برای ما قائل نیستند. درواقع ما باید بتوانیم استانداردهای رفتاریو تولیدی خود را ارتقا دهیم و خود را از حالت تدافعی و انفعال خارج کنیم و کشورهای دیگر را ازنظر اقتصادی به خودمان وابستهکنیم. هرچقدر سایرین به ما وابستهتر شوند مطمئناً احترام بیشتری نیز برایمان قائل خواهند شد و آنگاه تحریم کردن ما هزینه هایزیادی برای سایرین خواهد داشت و این خود یک عامل بازدارنده و بهعنوان یک پدافند غیرعامل عمل خواهد کرد.

طبیعتاً منظور از ایجاد وابستگی، استفاده صرف از ابزاری همچون نفت، گاز و پتروشیمی نیست چون تمامی اینها توسط رقبای ماقابل جایگزین خواهد بود و برای ما برگ برنده بسیار بزرگی به ارمغان نخواهد آورد. هرچند اگر در تولید نفت و گاز هم بتوانیم سهمقابل توجهی از بازار بین المللی را اشغال کنیم نیز به ما کمک بسیاری خواهد نمود اما این کار هم نیاز به استراتژیهای تهاجمی در بازار، تکنولوژی روز ،جلب اعتماد سرمایهگذاران و مدیران اجرایی قوی دارد.

ما باید بسیار عمیقتر ببینیم و سریعتر عمل کنیم و تلاش سخت داشته باشیم تا نخبه پروری بر رابطه گرایی و منافع جامعه بر منافعخاص گروهی حاکم شود . زین پس باید از پنجره های متفاوتی به جهان پیرامونمان بنگریم و فرصتها را تا دیر نشده دریابیم. مطمئناًهر اقدامی بدون ایجاد وحدت ملی به موفقیت منجر نخواهد شد و بدون شک آینده وجود خواهد داشت اگر امروز چارهای جدی برایمقابله با فساد و رانت بیاندیشیم، استانداردهای خود را ارتقا بدهیم، باب تعامل را باز نگه داریم، بهره وری را سرلوحه تمام امور قراردهیم و از شفافیت و آگاهی دفاع کنیم و در تعاملات بین المللی با رویکرد دفاع از منافع واقعی ملی حاضر باشیم. باید هرچه سریعتر اقدام کنیم و مهمترین فاکتور برای اقدام، جلب اعتماد و حمایتی است که از بطن جامعه برمی خیزد و قطعا این اعتماد با شعاربدست نمی آید.