فقر، مادران را در برگرفت، اخم، پدران را، قلم هایمان شکسته و صداها در گلو نشسته و چشم ها تیره و شانه هایمان خسته، آخر گناه کودکان مان چیست؟آنها که امید زندگی مان هستند، اما امیدی به آینده شان نیست! خون شهیدان مان چه می شود؟ جوانانی که از زمان خود تا به ابد به لحاظ، هوش سیاسی، خداشناسی، دشمن شناسی، احترام به امام زمان و رهبری دینی، از خودگذشتگی و ایثار، شرافت و پاکی، زبانزد عام و خاص خواهند ماند. چه جوابی برای ایشان داریم؟ این بود آنچه آنها از ریخته شدن خون خود به انتظار رخدادش هستند؟ فقر فرهنگی؟ فقر اقتصادی؟ به چه دلخوش باشیم؟ خوشنامی مان شد بر باد، مگر نگفتیم زنده باد اسلام؟ کدام اسلام؟ همان دینی که مژده داد شادی یتیم را، تضمین خرج ابن السبیل را، چه کرده ایم با امت بی منت و پاک، که شده است خس و خاشاک؟ کجا جوان مسلمان بیگاری می کشد اگر باشد کار؟ به دنبال بسط حجابیم و خجل از اینکه رفته از کف عفاف! ما چه کرده ایم نان مردم را؟ که شرم هر شب پدر، سرخی چشمش را می کند عیان، هان ای مدعیان؛ به شما که امیدتان به بیگانگان است، امیدی نیست. بیدیم و در مسیر باد، به هر جا وزید باد، هرچه باداباد؟!

مگر نه اینکه فرمود:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ، این چه یاری کردنی از برای دین خدااست؟ مگر نه اینکه حضرت محمد(ص) در بازار عُکاظ، مردم را خطاب قرار داده و فرمود: اگر به خدای یگانه ایمان بیاورید، در بین مومنین یک یتیم بدون وسیله معیشت و سرپرست و یک مسکین و یک ابن السبیل وجود نخواهد داشت؟! امروز ما را که مدعی ایمانیم چه شده است؟ چه شده است که پدرانمان شرم سار، مادران مان رنجور، کودک مان بی آتیه، همسران مان ضعیف، پیران مان خجل، پسران و دختران مان اندر خم کوچه ی تجردند؟ نتیجه اینکه: امروز یاری دین خدا و پاداش الهی در گرو توجه مسوولین به رفع فشارهای اقتصادی و اجتماعی است که کمر مردم پاک، غیور، شریف و مومن ایران زمین را خم کرده است.