در دل جاده‌هایی که به کربلا ختم می‌شوند، چیزی فراتر از خاک و سنگ جریان دارد؛ نَفَس‌های عاشق، قدم‌های خسته اما امیدوار، و دل‌هایی که با هر گام به آسمان نزدیک‌تر می‌شوند. پیاده‌روی اربعین فقط یک سفر نیست؛ یک تجلی از عشق، وفاداری، و دلدادگی است.  

زائران از گوشه‌گوشه‌ی جهان، با زبان‌ها و رنگ‌های متفاوت، اما با یک دل واحد، راهی این مسیر می‌شوند. هر قدمشان حکایت از عهدی دیرینه دارد؛ عهدی با حسین (ع)، با آزادگی، با حقیقت. در این مسیر، خستگی معنا ندارد. پاها شاید تاول بزنند، اما دل‌ها سبک‌تر از همیشه‌اند.  

در مسیر، موکب‌ها مثل ایستگاه‌های عشق‌اند. مردمی که خود را وقف خدمت کرده‌اند، با چای، خرما، غذا و لبخند، زائر را نه فقط پذیرایی، بلکه نوازش می‌کنند. هیچ‌کس غریبه نیست. همه در این راه، خانواده‌اند.  

شب‌ها، وقتی زائران زیر آسمان می‌خوابند، ستاره‌ها گویی بر آن‌ها نظاره می‌کنند. صدای زمزمه‌ی زیارت، اشک‌های بی‌صدا، و نگاه‌هایی که به گنبد طلایی دوخته شده‌اند، همه و همه تصویری از ایمان و اشتیاق‌اند.  

پیاده‌روی اربعین، تمرین رهایی‌ست. رهایی از تعلقات دنیوی، از روزمرگی، از خودخواهی. زائر در این مسیر، خود را گم می‌کند تا در حسین پیدا شود.  

و وقتی به کربلا می‌رسند، آن لحظه‌ی وصال، اشک‌ها جاری می‌شوند. نه از خستگی، بلکه از شوق. از اینکه دل‌شان به مقصد رسیده، از اینکه در آغوش حرم، آرام گرفته‌اند. 

 

74da4a2f-8360-4347-9897-8c7f5efee2c8