به نام او که هرچه بخواهد همان می شود

آقای رییس جمهور، فرموده بودند  که وقتی می‌گوئیم تورم کاهش پیدا کرده است‌،معنایش ارزانی نیست یعنی آرام‌تر داره گران میشود!

در شماره 1308 شنبه 25 خرداد 98 در مورد معنای تورم و انواع تعریف هایی که اقتصاددانان از تورم دارند به زبان ساده توضیح دادم و نوشتم که تعریف جناب آقای رییس جمهور با هیچکدام از تعریف های شناخته شده هماهنگ نیست.

آقای رییس جمهوری

باور کنید که این روزها حتی تورم به میوه فروشی های نارمک هم رسیده است، راجع به خیابان های مقدس اردبیلی و مرکزخرید پالادیوم محله شما صحبت نمی کنم، راجع به نارمک و دورترین شهرستان های کشور حرف می زنم.

ماهی در کنار دریای جنوب و شمال به چهار برابر قیمت سال گذشته رسیده است، این یعنی چهارصد درصد تورم که ظاهرا هیچ ربطی به دلار و برجام و آمریکا و اروپا ندارد، قایق و ماهیگیر و تور و صید که هیچ فرقی نکرده اند، اما جاشو و ماهیگیر می گویند یخچال و تلویزیون و کاغذ و دفتر مشق بچه هایشان چند برابر شده است. تورم یعنی واقعیت های جامعه که کنار ما زندگی می کنند.

تورم را از چهار سرمایه دار اتاق که خود مسبب بسیاری از گرفتاری های دولت ها و مردم هستند نپرسید که آن ها نیزیک روزی باید پاسخگو باشند.

کدام وزیر و وکیل و سرمایه دار در صف گوشت و مرغ و پیاز و سیب زمینی تا امروز دیده شده است که معنای تورم را بفهمد؟

وقتی می فرمایید کاهش تورم یعنی آرامتر داره گران می شود، مثل این است که به بچه می گوییم آمپول را آرام آرام می زنم،تا دردش را حس نکنی .  بچه آمپول را که می بیند درد را تا ته استخوانش حس می کند و وقتی نوک سوزن را می بیند می فهمد که درد دارد؛ شاید بهترین روش همان روش گازانبری بعضی از آمپول زن ها باشد که یکباره می زنند و خلاص می کنند.

در بخش اول این یادداشت نوشتم که تورم چگونه است وچه بلاهایی سر ملت ها می آورد، باورکنید این مشاورین اقتصادی که جمع می کنید و با بگو بخند صبحانه وناهار می خورید، حتما دنبال چیز دیگری هستند که من نمیدانم چیست ، اما اطمینان دارم به منافع ملی کاری ندارند.

آقای رییس جمهموری

 چند روز قبل یادداشت و مصاحبه ای ازدکترمهدی کرباسیان یاردولت دهم و یازدهم که 5 سال ناخدای معادن و صنایع معدنی دراین دوران بحران بود و مدیریت سازمان تامین اجتماعی را در دولت سازندگی و قایم مقامی وزارت اقتصاد دولت اصلاحات را در کارنامه خود دارد و به لطف قانون کذایی به بازنشستگی نایل آمده است را می خواندم؛ ای کاش جنابعالی هم دستور می دادید که در اختیارتان قراردهند و بخوانید. ایشان در بخشی از مصاحبه به صراحت گفته اند:بعضی از تصمیماتی که در کشور گرفته شده منجر به تورم 40 درصدی شده است و البته تورم برای اقشار کم درآمد و ضعیف جامعه نزدیک به 60، 70 درصد است. برای محاسبه نرخ تورم وزن خیلی از کالاها را می گیرند، اما چیزی که مردم ضعیف جامعه با آن روبرو هستند، بیشتر غذا و دارو است که نرخ تورم آنها بیشتر از 40 درصد است، بنابراین فقط تصمیمات سیاسی گرفتن موجب می شود که در نهایت اقتصاد دچار چالش شود.

بنظرم دکتر کرباسیان رعایت دولت و برادر ارجمندشان که مدتی سکاندار همین تورم چندصد درصدی بودند ورییس بانک مرکزی قبلی که از مقصرین اصلی این وضعیت بوده اند را کرده اند و گرنه ایشان بهتر می دانند که در اقتصاد برای محاسبه تورم، کل کالاها و ده ها نوع خدمات را به چند گروه اصلی تقسیم می کنند وبر اساس شهرهای مختلف ارزیابی می‌کنند ُدر سبد مصرفی خانوارها، ازخوراک، پوشاک و دخانیات تا اجاره‌بها و هزینه سفر و دویست سیصد مورد مختلف را بررسی می کنند که معمولا هم آماررسمی دوگانه شکل می گیرد، یکی برای واقعیت و یکی برای اعلام عمومی، که در دومی فقط چند کالا با ارز دولتی در سبد گذاشته می شود.

آقای رییس جمهور

وقتی فقط یک قلم اجازه خروج از کشور به 500 درصد افزایش می رسد ، چون هیچکدام از اعضای دولت نمی پردازند ، و یا سایرخدمات دولتی را مسیولین از جیب مبارک نمی دهند ، معنایی از تورم دولتی ندارند.

 آیا ازافزایش چند درصدی انواع عوارض شهرداری ها و دفاترخدماتی و من درآوردی کاسبی شهرداران خبر دارید؟ این گرانی هرساله عوارض شهری در کدام سبد مورد بررسی قرار می گیرد؟ بلیط هواپیما و راه آهن و آب و برق و گاز و تلفن و موبایل و خدمات دفاتر الکترونیک و پلیس به اضافه 10  وصدتا زورگویی دیگر را در کدام سبد قرار می دهید؟

در یادداشت قبل نوشتم که درلغت‌نامه دهخدا بامزه ترین تعریف درباره تورم را پیدا کردم، مرحوم دهخدا به خط خودشان نوشته اند که تورم، از انواع مرغان بلندپای دره ٔ نیل است که برای بدست آوردن غذا تا دهان تمساح هم می رود و آن مرغی است که در دندانهای تمساح چینه چیند.

آقای رییس جمهوری

مردم معنی تورم را می دانند، زیرا همان مرغی هستند که در عزا و عروسی در خدمت سرمایه داران بوده وبرای بدست آوردن روزی ، چینه را از دهان تمساح در می آورند.

این یادداشت ادامه دارد...