به گزارش اکونا پرس،

دکتر فرشید فرزانگان در این برنامه گفت: سال گذشته به‌عنوان جوان‌ترین رئیس بین اتاق های مشترک در انتخاب مجمع رأی کسب کرده و به‌عنوان رئیس مشترک اتاق ایران و امارات انتخاب شدم و این هیئت ‌مدیره نیز از جوان‌ترین هیئت‌های مدیره در بین اتاق مشترک است و همکاران بنده با انرژی مطلوبی در تلاش هستند تا فضای تجاری بهتری بین ایران و امارات ایجاد کنند.

فرشید بهرامی مبتکر برنامه قهوه گفت‌وگو در ابتدای گفتگو بابیان اینکه مدیران خوب زاده نمی‌شوند بلکه ساخته می‌شوند، سؤالات خود را بدین گونه آغاز کرد:

به‌عنوان مدیر از کجا و چگونه فعالیت خود را آغاز کردید؟ در شرایط اقتصادی پرتلاطم امروز چطور توانسته‌اید شرکت‌های موفقی را ایجاد و آن‌ها را در همین شرایط ناپایدار به نحوی هدایت کند؟

سال ۱۳۷۷ پس از قبولی در دانشگاه در رشته شیمی، یک سال پس ‌از آن پدرم برای من شغلی را یافت و بنا به تأکید پدر باید مشغول کار می‌شدم. پذیرش این موضوع در سن ۱۹ سالگی برای بنده دشوار بود زیرا برنامه بنده فقط درس خواندن بود درهرصورت کار من در یک آزمایشگاه شیمی و با رشته تحصیلی‌ام در ارتباط بود و با صاحب کسب ‌وکار بزرگ ‌مرد عرصه صنعتی ایران آقای ایرج اعتماد امامی در ارتباط مستقیم بودم. ایشان که یکی از بزرگترین کارآفرینان کشور است شخصاً با بنده مصاحبه کرد و به‌ عنوان کارشناس آزمایشگاه شیمی استخدام شدم. رفته‌رفته در همان آزمایشگاه پیشرفت کردم و به تشویق و اعتماد پدر معنوی‌ام مدارج علمی را طی کردم و فعالیت‌های گسترده­ای در این شرکت انجام شد و در کسب بسیاری از موفقیت‌ها در این راه به ایشان مدیون هستم زیرا بنده از سنین جوانی به کار و هم‌ زمان به ادامه تحصیل مشغول بودم.

به‌طور شبانه‌روزی مشغول کار هستم و رمز موفقیت بنده مدیریت زمان است کما این‌که معمولاً تماس‌های تلفنی را پاسخگو نیستم و بیشتر از طریق فضای مجازی و دریافت پیام فعالیت‌های خود را مدیریت می‌کنم تا بتوانم از زمان به بهترین نحو استفاده کنم

شرکت‌هایی مانند کیافرین تولیدکننده انواع ضدیخ، شیشه‌شوی، فسفاته و چربی گیر، مواد آماده‌سازی قبل از رنگ‌آمیزی سطوح که بنده در این شرکت با تولید محصولات مختلف و با تلاش همکاران در یک کار تیمی را در زیر سایه راهنمایی های کارفرما مواد مختلفی تولید و به بازار عرضه شد. شرکت دیگری به نام رنگینه پارس بود که بعدها به شرکت رنگینه و کاتالیست پارس تبدیل شد و با اعتماد ایشان و با تلاش‌های شبانه‌روزی، خط تولید محصولات کاتالیستی راه‌اندازی کردیم و در ادامه مسیر مذاکره با کشورهایی مانند روسیه و چین و استخدام دانشمندان نخبه این شرکت توسعه یافت.

همان‌طور که اشاره شد، با توجه به اعتماد پدر معنوی‌ام تأسیس یک شرکت دیگر را مطرح نمودم و کسب‌وکارهای خود را با همکاری همکلاسی دانشگاهی خود آقای مهندس جلالیان آغاز کردم و شرکت آترین فرازان آوین که درزمینه واردات مواد اولیه صنایع فولاد از پودر ریخته‌گری، پودر متالورژی و در حوزه کشاورزی مواد شیمیایی ساخت کود موردنیاز فعالیت می‌کند، را راه‌اندازی کردیم. پس‌ از آن به انجمن جوانان کارآفرین اتاق تهران ورود پیداکرده و با رفاقت فردی به نام آقای حامد استیری که اکنون عضو هیئت‌مدیره اتاق مشترک ایران و امارات هستند، به کار تولید کرم‌هایی با برند (کانبیو بیوتی) در حوزه پوستی رو آوردیم. اخیراً نیز در حال راه‌اندازی یک شرکت صادراتی با کمک دوستان هستیم، درواقع به‌طور شبانه‌روزی مشغول کار هستم و رمز موفقیت بنده مدیریت زمان است کما این‌که معمولا تماس‌های تلفنی را پاسخگو نیستم و بیشتر از طریق فضای مجازی از طریق نامه و ایمیل و پیام فعالیت‌های خود را مدیریت می‌کنم تا بتوانم از زمان به بهترین نحو استفاده کنم.

موفقیت از نگاه من احساس رضایت و خوشبختی درونی است یعنی هنگامی‌که فردی دارای احساس رضایت باشد و نسبت به آن اهمیت قابل شود، وقت بیشتری برای رسیدن به آن صرف کرده و دانش و مهارت لازم را کسب می‌کند

دانش و معلومات خود را در مسیر موفقیت تا چه میزان اثربخش می‌دانید؟

برای موفقیت باید در ابتدا به معنای آن پرداخت که چیست و چگونه به دست می‌آید. موفقیت از نگاه من احساس رضایت و خوشبختی درونی است یعنی هنگامی‌که فردی دارای احساس رضایت باشد و نسبت به آن اهمیت قائل شود، وقت بیشتری برای رسیدن به آن صرف کرده و دانش و مهارت لازم را کسب می‌کند. برآیند دانش و مهارت نیز تجربه است و کسی می‌تواند در این مسیر موفق باشد که نسبت به انجام کار خود علاقه‌مند باشد چراکه اگر به کار خود علاقه نداشته باشد، موفقیتی برای وی حاصل نمی‌شود.

هنگامی فردی در انجام یک کار از تبحر لازم برخوردار باشد، اعتمادبه‌نفس بالایی پیدا می‌کند و این اعتماد به ‌نفس بالا موفقیت را دوچندان می‌کند چراکه انسان با عزت نفس و در نتیجه اعتماد به نفس زنده است و عزت‌نفس به انسان احساس موفقیت می‌دهد. به عقیده بنده انسان در مسیر موفقیت سعی می‌کند که احساسی بهتر از دیروز داشته باشد و در کاری که آغاز کرده با تلاش و پیگیری مستمر به‌طور حتم موفق خواهد شد، عامل دیگر موفقیت ارتباطات است که اهمیت قابل توجهی دارد.

در این ‌بین یک موضوعی هم مطرح است که می‌گویند، موفقیت آموزگار بدی است و شکست آموزگار بهتری است یعنی افرادی که موفقیت را طی می‌کنند اگر با شکست مواجه نشوند، این موفقیت ایشان روزافزون و مداوم نخواهد بود درحالی‌که شکست به انسان می‌آموزد که برای انجام بهتر آن کار همیشه به جزییاتی توجه کرد و بنده نیز از استاد خود آقای امامی آموختم که یک کار را جزییات آن می‌سازد به همین دلیل سعی کرده‌ام در طول این سال‌ها در انجام کارها به جزییات آن بیشتر توجه کنم. حال ممکن است پرسش بسیاری از افراد این باشد که چگونه می‌توان به این مهم دست‌یافت که باید در پاسخ عرض کنم پس از مدت‌زمانی این جزییات در وجود انسان نهادینه می‌شود نیاز به انرژی ندارد و به عقیده بنده در مسیر موفقیت پس از عزت‌نفس، حس آرامش مهم است یعنی

انسان‌های موفق انسان‌هایی سرشار از آرامش هستند و ذهن و درون آرامی دارند زیرا اگر این ذهن و درون متلاطم باشد نمی‌توان ماهی‌هایی که به‌عنوان یک ایده که در حوض وجود افراد پراکنده شدند را گرفت

انسان‌های موفق انسان‌هایی سرشار از آرامش هستند و ذهن و درون آرامی دارند زیرا اگر این ذهن و درون متلاطم باشد نمی‌توان ماهی‌هایی که به‌عنوان یک ایده که در حوض وجود افراد پراکنده شدند را گرفت زیرا موفقیت به آرامشی نیاز دارد تا به رسیدن ایده به فرد منجر شود. انسان‌ها در هر سطحی که باشند این ایده‌ها به آن‌ها وحی می‌شود و هریک از انسان تا برای دستیابی به ایده‌ها نیاز دارند، سکوت کنند و بیشتر شنونده باشند در این صورت و ایده‌های بزرگی نیز محقق می‌شود. اما نکته مهم این است که خداوند مسیر موفقیت را نشان می‌دهد و واقعاً هم راهگشاست.

آقای فرزانگان عشق و علاقه به انجام در کارها را از چه طریقی به دست می‌آورید؟

عشق و علاقه کم‌کم بسته به محیطی که فرد در آن قرار می‌گیرد مانند بسیاری از مسائلی که از همان دوران کودکی و نوجوانی و ... با آن مواجه است، شکل می‌گیرد. من همیشه در ذهن خود ایجاد یک کسب‌ وکار و فروش را می‌پروراندم و تابستان‌ها در مغازه پدربزرگم به انجام کار و فروش مشغول بودم و هنگامی‌که پشت دخل قرار می‌گرفتم همیشه فضای محیط مغازه مرتب بود و به دریافت پولی از مردم و آن فضای داد وستد علاقه‌مند بودم و رفته‌رفته این علاقه افزایش پیدا می‌کرد به‌طوری‌که با درس خواندن یک بستری نیاز بود که ایده‌ها رشد و پرورش پیدا کند، بنابراین به‌جای اینکه افراد بخواهند که شغل‌هایی مانند پزشکی و مهندسی را انتخاب کنند به نظر اینجانب بهتر است ضمن توجه به تحصیلات و دانش، کسب و کار را ایجاد نمایند و یا آن را توسعه دهند.

همان‌طور که اشاره شد، در مسیر موفقیت انسان پس از آرامش باید از انضباط فکری برخوردار باشد زیرا انسانی که مشوش است نمی‌تواند فکر خود را منظم نگاه دارد.

یعنی امروزه معنای کارآفرینی و موفقیت به‌نوعی تغییریافته است؟

کارآفرینی یعنی یک فرآیندی بر اساس هنر فروش با یک قیمت از نقطه A خریداری شود و با یک قیمت باارزش افزوده بالا در نقطه B به فروش برسد، این تعریف اولیه کارآفرینی از دیدگاه کانتلون است. فردی که بر مبنای انتفاع و سود کار می‌کند، کم‌کم اشتغال‌زایی می‌کند و همکارانش جذب محیط کار می‌شوند یعنی اگر محیط کسب‌وکار را بر اساس انتفاع بخش خصوصی تعریف کنیم آن فرد کم‌کم اشتغال را به وجود می‌آورد، محیط کسب‌وکار و تولید را ایجاد می‌کند و این‌گونه است که جوامع به پیشرفت دست پیدا می‌کنند و نباید به دنبال تعاریف اهورایی از کارآفرینی بود.

در هر کاری افراد و پرسنل باید با بالاترین ظرفیت وجودی‌شان پیشرفت کنند و وظیفه کارفرما است که برای تمامی افراد سقفی قائل نشود یعنی اجازه دهد بر اساس ظرفیتشان پیشرفت کنند، در این صورت محیط کسب‌وکار او هم ارتقا پیدا می‌کند.

همان‌طور که اشاره شد، در مسیر موفقیت انسان پس از آرامش باید از انضباط فکری برخوردار باشد زیرا انسانی که مشوش است نمی‌تواند فکر خود را منظم نگاه دارد.

از ضعف‌هایتان یادداشت‌برداری کنید و به‌تدریج از آن‌ها فاصله بگیرید همان‌طور که از آدم‌های کوته‌فکر و بخیل باید فاصله گرفت

با توجه به اینکه شکست به نحوی کلید موفقیت است، از تجربه‌های شکست در مسیر موفقیت برایمان بگویید.

در تمامی عرصه‌ها ممکن است شکست اتفاق افتد و خیلی باید مقاوم بود تا در کسب‌وکار خود در مقابل این شکست‌ها دوام آورد.‌

ازجمله شکست‌های حوزه کار ممکن است به کاهش فروش مربوط باشد. اولین مسئله برای هرکسی در کار این است که فرد چه میزان از توانایی انجام آن کار برخوردار است و سپس باید دانش و مهارت خود را افزایش دهد و استعدادهای خود و نقاط ضعف خود را بشناسد و کم‌کم درصدد رفع آن اقدام کند. بنده خودم با نوشتن بسیار عجین هستم. هنگامی‌که ضعف‌ها نوشته می‌شود کم‌کم عادت‌ها و نقاط ضعف استخراج می‌شود و به‌مرورزمان بنا به تصمیم فرد برای بهتر شدن درصدد رفع آن اقدام می‌کند؛ این مسئله سبب تکامل افراد می‌شود.

خداوند در وجود همه انسان‌ها یک ظرفیت قرار داده است که بتوانند با استفاده از فرصت‌های پیش روی خود بهتر از روز قبل کارهای خود را انجام دهند و به تکامل و تعالی دست پیدا کنند و این‌گونه است که دیگر از مشکلات نمی‌هراسند و قادر به حل مسائل و مشکلاتی هستند که دیگران از حل آن عاجزند و به پیشرفت دست پیدا می‌کنند و این پیشرفت‌ها ثمره عصاره وجودی است که بر اساس دانش و مهارت تکامل‌یافته است.

مهم‌تر از همه این مسائلی که به آن اشاره شد، این است که جمع دوستان ترکیبی از انسان‌های درستی باشند. سعی بنده همواره بر این بوده که از انسان‌های کوته‌نظر، بخیل دور باشم و هیچ‌گاه مرکز توجه خویش را بر روی این افراد متمرکز ننموده و بر تلاش و کوشش خود متمرکز بوده ام و این افراد به‌ مرور از صحنه زندگی انسان خارج می‌شوند و در مقابل انسان‌های که به فکر انسان نزدیک هستند و با کار و تحصیلات شبانه روزی در مسیر زندگی قرار می‌گیرند با هم‌زیستی، هم‌اندیشی و ذهن انگیزی این افراد باهم به موفقیت ایشان باهم منجر می‌شود زیرا انسان کامل نیست و در مسیر کار تیمی است که موفقیت‌هایش تحقق پیدا می‌کند.