برای بیان ساده موضوع بهتراست فقر تعریف شود که تعریف مشخصی از فقر وجود ندارد بنابراین می توان به طور کلی فقر را به “مطلق” و “نسبی” طبقه بندی نمود؛

- فقر مطلق؛ به کمترین درآمدو پایین ترین سطح و حداقل زندگی اطلاق می گردد به این معنی که فرد به تغذیه، خدمات بهداشتی، پوشاک و سرپناه درحدنیاز دسترسی ندارد که این بالغ بر یک چهارم  جمعیت جهان می باشد

- فقرنسبی؛ تعریف معین واستاندارد ندارد ولی بسته به هر جامعه می تواند دارای تعریف باشد که داشته ها و نداشته ها در طبقات مختلف باتوجه به منابع و امکانات و تولیدهرکشور تعریف می شود و آن را فقر عمومی می توان نام گذاشت که حدآن مقداری بیشتر از فقر مطلق است و حدود بیشتر از نیمی از مردم جهان را شامل می شود. 

پس وقتی در مورد فقر صحبت می کنیم دامنه شمول آن بسیار وسیع وگسترده است.  

حال به اثرات فقر در جامعه به صورت خلاصه اشاره می کنیم:

-فقر باعث انحرافات اجتماعی می گردد

-فقر باعث افزایش بی رویه جمعیت وبالتبع 

 باعث عدم پیشرفت تحصیلی درجوامع می گردد

-فقر اثر مستقیمی بر عدم پیشرفت زنان در جوامع شهری درگیر فقر دارد

-فقر باعث عدم سلامت روح و روان جامعه به ویژه زنان و کودکان می گردد

-فقر تاثیر مستقیم و منفی بر عقاید مذهبی و سنتی افراد می گذارد و باعث جلوگیری از رشد جوامع و نابرابری های اجتماعی می گردد

-فقر باعث حسادت و بدبینی نسبت به افراد دیگر جامعه که در مراتب بالاتر از خط فقر قراردارند می گردد

-و درنهایت فقر باعث شورشهای اجتماعی می شود که نتیجه این شورشها بازگشت به عقب می باشد نه پیشرفت و دموکراسی 

از عوامل مهم ایجادفقر، نداشتن کار و بالتبع نداشتن مهارت و آموزش است

در جوامعی که درگیر فقر هستند اشتغال ضریب پایینی دارد که ناشی از عوامل شخصی و حاکمیتی است، عده ای به لحاظ شرایط فیزیکی و روحی توان حضور در بازار و رقابت برای بقا را ندارند و بعضی دیگر به دلیل نداشتن مهارتها و آموزش

در واقع این موضوع وظیفه حکومتها را در ارتقای سطح آموزش ومهارتها گوشزد می کند که اگر دولت ها وظایف حاکمیتی خود را به درستی انجام ندهند خود از عوامل ایجادفقر درجامعه خواهند بود.

از آنجا که دامنه این بحث بسیار گسترده می باشد به بررسی یکی ازشاخه ها و ابعاد فقر درجامعه ایران که موضوع آموزش و مهارت ها ونقش حاکمیت درآن می باشد می پردازیم؛

مسئله آموزش در جامعه ایران که در قانون اساسی به صراحت از رایگان بودن آن برای همه سخن گفته شده موضوعی است که تبعیض به وضوح در آن دیده می شود، آموزش در طبقه برخوردار به گونه ایست ودر طبقه غیربرخوردار به گونه ای دیگر

درطبقه برخوردار آموزش با دادن هزینه و بی دغدغه درحال انجام است و بهترین و به نام ترین  مراکز آموزشی در بهترین مکانهای شهر دراختیار افراد برخوردار و ذی نفوذ قرار دارد که غالبا فرزندان مقامات و مرفهین در آن مشغول به آموزش هستند که کمترین دغدغه ای ندارند و دغدغه آنان درس نخواندن فرداست، چرا که درس را بابت هدف و با تلاش نمی خوانند و فکرمی کنند بااستفاده از نفوذ والدین خود به مدارج و مناصبی مدنظر خواهند رسید.

در مقابل طبقه غیر برخوردار قراردارند که با داشتن هوش و ذکاوت ذاتی از ابتدایی ترین امکانات آموزشی بهره نداشته و برای استفاده از حداقل ها نیز مجبور به پرداخت هزینه هایی تحت عناوین مختلف می باشند که این موضوع در جوامع فقیر که موضوع بحث نیز هست باعث ترک تحصیل ویا تحصیل با مشقت می شود که سرپرست خانواده یا باید مانع از حضور در مدرسه شود و یا درچند شیفت کاری خود را از نعمت زندگی محروم نماید تا بتواند هزینه تحصیل فرزند خود را که طبق قانون می بایست رایگان باشد بپردازد، ⬅️نتیجه اینکه علاوه بر موارد ذاتی فقر در جوامع که ذکر گردید برخی فقرها توسط مقامات و حاکمان به جامعه تحمیل می شود که اگر نبودند مدیران نالایق، این بخش از فقر که خودساخته می باشد از جامعه زدوده میشد، باید پذیرفت - در جامعه ایران که بخش زیادی از منابع خدادادی و مناطق چهارفصل و هر آنچه که یکی از آن فقط مختص به یک کشور است همه در کشور ما جمع شده - شرایط فعلی شایسته مردم ایران زمین نیست.