به گزارش اکونا پرس،

احسان محمدی در ادامه یادداشت خود در «عصر ایران» نوشت: شنبه برایم مثل نقاشی‌کردن روی یک بوم سپید است. هنوز هیچ نقشی روی آن زده نشده و فکر می‌کنم که در انتهای هفته چه طرحی روی آن خواهد نشست. کودک‌آزاری تازه؟ تصادف یک اتوبوس و کشته شدن چند نفر؟ بالا رفتن قیمت دلار؟ سخنرانی تازه و پرحاشیه و غیرمسئولانه و هزینه‌زای یک مقام؟ آتش‌زدن پرچم یک کشور دیگر در مجلس؟ یک تحریم تازه؟ ریزش یک معدن؟ تعطیلی چند استان به خاطر هجوم ریزگردها؟ .... چه نقشی؟

در آن تحقیق آمده بود ۳۰ درصد آنچه نگرانش هستیم، اتفاق افتاده است. یعنی به پشت سر تعلق دارد و نمی‌توان گذشته را تغییر داد. هیچ‌کس نمی‌تواند این کار را بکند. ۱۲ درصدنگرانی‌ها بی‌مورد است، مانند اینکه دیگران درباره ما چگونه فکر می‌کنند! ۱۰ درصد نگرانی‌ها کوچک و بی‌اهمیت هستند، مانند نگرانی درباره اینکه ناهار چه بخوریم، نگرانی درباره دیر کردن و نگرانی درباره اینکه چه بپوشیم و تنها ۸ درصد از آنچه نگرانش هستیم، در واقع اتفاق می‌افتد.

یک بار دیگر بخوانید! تنها ۸ درصد آنچه نگرانش هستیم در واقع اتفاق می‌افتد! اما ما ۹۲ درصد نگرانی‌هایی را بر دوش می‌کشیم که رخ نمی‌دهند یا مهار آنها از توان فردی ما خارج است. چه اتفاقی افتاده است که ما به مردمی تبدیل شده‌ایم که مدام منتظر شنیدن خبرهای بد هستیم؟

ذات خبر، تشویش و نگرانی است. عموما اینطور است. اما در کنار آن، تکرار اتفاقات بد و تصمیم‌های غلط و به تلاطم افتادن زندگی ما باعث شده که مدام در تشویش به سر ببریم. انگار هر لحظه آژیر خطری به صدا درمی‌آید و باید آماده فرار کردن به سمت پناهگاه‌هایی باشیم که از اساس وجود ندارند!

بارها آرزو کرده‌ام که وقتی یک بخش خبری را از تلویزیون می‌بینم اعلام کند که امروز خوشبختانه در افغانستان هیچ عملیات انتحاری رخ نداد، در هند سیل نیامد و کسی بی‌خانمان نشد، در سومالی جنگ قبیله‌ای رخ نداد، در آمریکا کسی علیه ایران حرف نزد و تهدیدی نکرد و ... . شاید آرزویی کودکانه به نظر برسد اما حقیقت دارد که هر کدام از اخبار بد بالا که ممکن است به صورت مستقیم به زندگی ما مربوط نشود بخشی از آرامش روانی‌مان را مورد هجوم قرار می‌دهد و به افرادی مضطرب و در انتظار شنیدن خبرهای تلخ تبدیل می‌کند.

شما چطور؟ آیا احساس می‌کنید در هفته‌ای که پیش روست خبرهای خوب از راه‌ می‌رسد یا نگران اخبار تلخ هستید؟ چرا؟