به گزارش اکونا پرس،

برداشت ما از روایات این است که هر روزی که یک حادثه‌ی مهم از نظر احیای دین یا احیای انسانیت در آن ایجاد شود، یعنی جنبه‌ی احیا و هدایت معنوی یا هدایت دنیوی در آن باشد، در روایات به نوروز تعبیر می‌کنند. در روایات ما در هفت مورد تعبیر به نوروز شده است:

1) روزی که حضرت ابراهیم(ع) بت‌ها را شکست، از آن روز تعبیر به نوروز شده، در روایات آمده «یوم النیروز هو الیوم الذی کسر فیه ابراهیم(ع) أصنام قومه» نوروز روزی است که حضرت ابراهیم بت‌های قوم خودش را شکست.

2) در روایتی معلی بن خنیس از امام صادق(ع) نقل می‌کند که حضرت فرمود «إنّ یوم النیروز هو الیوم الذی أخذ فیه النبی صلی الله علیه و آله لأمیرالمؤمنین(ع) العهد بغدیر خم» آن روزی که پیامبر صلوات الله علیه عهد امامت را برای امیرالمؤمنین در غدیر خم گرفت «فأقروا له بالولایة فطوبی لمن ثبت علیها و الویل لمن نکثها» از آن تعبیر به نوروز شده.

3) «و هو الیوم الذی وجّه فیه رسول الله(ص) علیاً إلی وادی الجن و أخذ علیهم العهود و المواثیق» آن روزی که پیامبر امیرالمؤمنین را به سوی طائفه جنّیان فرستاد و از آنها پیمان گرفت.

4) «وهو الیوم الذی ظفر فیه بأهل النهروان» آن روزی که حضرت علی(ع) با خوارج مقابله کرد و آنها را خصوصاً ذو الثدیین را که از رؤوس خوارج بود به قتل رساند، نوروز است.

5) باز در بعضی روایات هست، روز مبعث یعنی آن روزی که جبرئیل بر وجود مبارک پیامبر نازل شد و حضرت را به رسالت مبعوث کرد، همان روزی که آیات اولیه‌ی قرآن نازل شد، این هم به عنوان یکی از مصادیق نوروز است.

6) بعد می‌فرماید «وهو الیوم الذی فیه یظهر القائم(ع)» یکی از مصادیق نوروز روزی است که حضرت ظهور می‌کند که تحقیقاً نوروز واقعی عالم همان روز است، در میان این مصادیقی که برای نوروز است می‌توانیم بگوئیم برترین و بارزترین مصداقش همان روز ظهور حضرت است. حضرت ظهور می‌کند «و یظفره الله بالدجال» آن روزی که حضرت، دجال را به قتل می‌رساند.

بعد می‌فرماید «وما من یوم نیروز إلا و نحن نتوقّع فیه الفرج» معنای این قسمت روایت چیست؟ هیچ روز نوروز نیست مگر اینکه ما در آن روز فرج قائم (عج) و حجّت خودمان را متوقع هستیم. در ادامه می‌فرماید «لأنّه من أیامنا حفظه الفُرس» این روز نیروز از ایام ماست و فارس‌ها آن را حفظ کردند «و ضیعتموه» شما اهل عرب آن را تضییع کردید! این کلام ظهور در این دارد که همین نوروز که ما در آن قرار می‌گیریم و ایام تحویل سال است، ایام ظهور حضرت هم هست.

7) بعد می‌فرماید «ثم إنّ نبیّاً من أنبیاء بنی اسرائیل سأل ربّه أن یُحیی القوم الذین خرجوا من دیارهم و هم الوفٌ حذر الموت فأماتهم الله» یکی از انبیاء بنی اسرائیل در مورد قومی که برای گرفتار نشدن به موت از شهرشان خارج شدند ولی خدا آنها را میراند از خدا مسئلت کرد، آنها را زنده کند، «فأوحی الله إلیه عن صبّ علیهم الماء فی مضاجعهم» خدا به او وحی کرد که در همان جاهایی که آنها خوابیدند و نعش‌شان وجود دارد آب بریزد و آن نبی هم این کار را در روز نوروز کرد صبّ علیهم فی هذا الیوم، «فعاشوا و هم ثلاثون ألف» آنها زنده شدند و تعدادشان سی هزار نفر بود. «فصار صبّ الماء فی یوم النیروز سنةً ماضیّة لا یعرف سببها إلا الراسخون فی العلم و هو أوّل یوم من سنّة‌ الفرس» از آن زمان ریختن آب یا قراردادن آب در ظرف تبدیل به سنت شد و اولین روز از سال فارس زبانهاست.

از مجموع مطالب بالا می توان این گونه جمع بندی کرد:

الف - در طول تاریخ هر روزی که اهمیّت دینی یا اهمیّت مادی و طبیعی مهمی دارد، بر آن عنوان نوروز صدق می‌کند. 

ب - نوروز یک روز و تاریخ مشخصی نیست. به عنوان یکی از مصادیق نوروز، فُرس اولین روز سال را به عنوان نوروز قرار داده است.

ج - هر روزی که احیای طبیعت، احیای بشر، احیای دین یا مقابله با ظلم باشد، حتّی روز ولادت یک انسان را می‌توانیم نوروز قلمداد کنیم. 

د - روزی که در آن جنبه‌ی حیات مجدد، اعم از حیات دینی، علمی و طبیعی وجود آید، روایات ما به این می‌گوید نوروز و بعد نسبت به «اول یومٍ من الفرس» صحه می‌گذارند و می‌گویند فارس زبانان یک مصداق آن نوروز کلی را این قرار دادند.

ه - یکی از مصادیق نوروز بیداری است، بر این اساس هر روز می‌تواند نوروز بشود. 

و - همانطور که ما از این طرف می‌گوئیم هر روز ما عاشورا و هر مکان ما کربلاست، از آن طرف هر روز ما باید نوروز باشد.

ز - یکی از مصادیق نوروز بیداری است، بر این اساس هر روز می‌تواند نوروز بشود، از همین معنای ساده‌ی سطحی‌اش شروع کنیم؛ اینکه وقتی انسان از خواب بیدار می‌شود باید بگوید «الحمدلله الذی احیانی بعد ما أماتنی».