به گزارش اکونا پرس،

12 شهریور ماه سال 84 وقوع درگیری خونینی در پارکینگ مجتمع قضایی شهید مطهری واقع در یافت آباد به پلیس اطلاع داده شد.

وقتی ماموران به محل درگیری رسیدند با پیکر نیمه جان یک مرد میانسال روبه رو شدند که در درگیری خونین با دامادش زخمی شده بود. وی به بیمارستان منتقل شد اما به خاطر شدت جراحات جان سپرد. به این ترتیب تازه داماد 27ساله به نام محمد بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد.

وی گفت: من و همسرم مدتی بود عقد کرده بودیم اما نمی توانستیم جشن عروسی را برگزار کنیم. پدرزنم از این ماجرا ناراحت بود. همین موضوع باعث اختلاف های من و همسرم هم شده بود.چون برادرم هم سالها قبل با خواهر همسرم ازدواج کرده بود و آنها با هم اختلاف داشتند درگیری های من و خانواده همسرم با هم بیشتر شده بود تا اینکه همسرم و پدرش به دادسرا رفتند و از من شکایت کردند. آن روز وقتی در دادسرا با پدرزنم روبه رو شدم خواستم تا برای آشتی به پارکینگ مجتمع قضایی برویم. من آنجا می خواستم با پدرزنم صحبت کنم اما او و بستگانش که همراهش آمده بودند یکباره با زنجیر و قفل فرمان به من حمله کردند.برادرزنم با چاقو مرا زد و من در یک لحظه چاقو را از دستش گرفتم و به شکم پدرزنم زدم.

به دنبال اعتراف های تازه داماد وی پای میز محاکمه ایستاد و به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد ولی این حکم در دیوان عالی کشور تایید نشد. متهم در شعبه همعرض بار دیگر پای میز محاکمه ایستاد و این بار نیز به قصاص محکوم شد ولی با طرح ایردهایی از سوی قضات دیوان عالی کشور این حکم شکسته شد و این آغاز کش و قوس های قضایی 13 ساله این پرونده بود. محمد سومین بار نیز از خود دفاع کرد ولی حکم صادره قطعی نشد. آخرین بار محمد در دادگاه قتل در دفاع از خودش را مطرح کرد.

وی گفت: وقتی پدرزنم و بستگانش به سمتم حمله کردند من فرار Escape کردم و به سمت در پارکینگ رفتم اما چون انتهای پارکینگ مجتمع قضایی بن بست بود آنجا گرفتار شدم. من راه فرار نداشتم واگر با چاقو پدرزنم را نمی زدم کشته می شدم.

در پایان جلسه هیات قضایی متهم را از اتهام قتل عمدی تبرئه وی را به خاطر قتل در دفاع مشروع به پرداخت دیه، ده سال حبس و دو سال تبعید محکوم کرد.ولی این بار نیز حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید نخورد. به این ترتیب محمد با گذشت 13سال از این ماجرا دیروز برای پنجمین بارپای میز محاکمه ایستاد.

در این جلسه که در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اسلامی و با حضور یک مستشار تشکیل شد اولیای دم برای محمد تقاضای قصاص را مطرح کردند. سپس متهم در دفاع گفت: چون پدر و خواهر همسرم از برادرم که داماد بزرگشان برود شکایت کرده بودند تا او را به زندان بی اندازند ولی من به دادسرا رفتم و برای برادرم فیش حقوقی گذاشتم. همین موضوع باعث شده بود پدرزنم کینه مرا به دل بگیرد.وقتی با آنها در پارکینگ دادسرا روبه رو شدم با قفل فرمان و زنجیر به جانم افتادند. سر و صورتم خونی بود و جرات نداشتم سرم را بالا بیاورم. به همین خاطر در دفاع از خودم چاقویی را که از دست برادرزنم گرفته بودم مقابل خودم نگه داشتم. ولی نمی دانم چطور شد که چاقو به شکم پدرزنم فرو رفت.

وی در پاسخ به سوال رییس دادگاه درباره اینکه چرا 5ضربه چاقو به شکم پدرزنت زدی گفت: من آن موقع خیلی ترسیده بودم و غریزی از خودم دفاع می کردم. من اصلا متوجه نبودم چکار می کنم.

بنا به این گزارش، در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.