به نام او که هرچه بخواهدهمان می شود

خواننده ای از قول امیرعلی بنی‌اسدی که من نمی شناسم در دنیای مجازی نوشته است:

وقتی به ماری آنتوانت ملکه فرانسه گفتند مردم نون ندارند بخورند، گفت:

" خب کیک بخورند " به همین سادگی.

جالبه بدونید ایشون آخرین ملکه قبل از انقلاب کبیر فرانسه بود و توسط مردم گردن زده شد!

به این فکر می‌کنم که چه چیزی ماری آنتوانت را نفرت‌انگیز می‌کند؟

ماری آنتوانت اگر سکوت کڔده بود آنقدر رسوا نمی‌شد، او اگر حتی بی‌تفاوت از کنار گرسنگی مردم می‌گذشت آنقدر زشت و کریه نمی‌بود.

ماری آنتوانت جایی است عقب‌تر از بی‌تفاوتی، اومرفه ای است که درکی از رنج دیگری ندارد.

نادان است اما نادانی به تنهایی این اندازه زشت نیست، آنچه او را کریه‌تر می‌کند، خودخواهی عمیق اوست.

همین است که نادانی باعث سکوتش نمی‌شود.

او بدون اینکه رنج دیگری را فهمیده باشد راه‌حلی ابلهانه ارائه می‌کند. راه‌حلی که نه تنها دردی دوا نمی‌کند بلکه از این رو که ریشه‌ی رنج دیگری را به رسمیت نمی‌شناسد بر زخم او نمک می‌پاشد.

ماری آنتوانت ترکیب نادانی و خودخواهی است.

ترکیبی که هر جا شکل بگیرد دیگران را عمیقا می‌رنجاند.

آقای بزرگمهر

سالهاست که جنابعالی می نویسید، چه شد؟ حاصل کتاب بی نظیرشما (مدیریت کوتوله ها)  به کتاب (مدیریت لی لی پوت ها) رسید،آن ها رنج دیگری را نمی فهمند، فقط حساب های بانکی شان را می شناسند و در نهایت می گویند بروید کیک تان را بخورید.

*

استاد کیامهر سرمقاله نویس روزنامه جهان صنعت می نویسد: ناصرجان بایدبگویم به تمام معناگل کاشتی ودربخش اول مقاله ات دردهای هشتادمیلیون ملت گرفتاروفقرزده را فریادکشیدی ویک باردیگرنشان دادی که نویسنده وروزنامه نگاری مردمی ودردشناس هستی .آرزودارم چالش مقدسی راکه بااین مرفهان کاملابی درد وپشت کرده به رنجها ودردهای بی شماراین ملت اغازکرده ای باقلم واندیشه توانای خودت ادامه دهی وبانورافکن مقاله های افشاگرانه ات برظلمتکده ای که این مرفهان بی دردبرای پنهان کردن خودازچشم افکارعمومی سالهاست ایجادکرده اند نوربتابانی با تمام اخلاصم به تودرودمی فرستم.

 

*

عزیزی دیگر که خود با نوشته هایش ظاهرا بیشتر از من (تلنگر) می زند نوشته است : جناب بزرگمهر به نظرم مخاطب خود را به درستی انتخاب نکرده اید ،در همین ابتدا برادرانه توصیه می کنم برای اینکه خدای نکرده هزاران نفر عضو اتاق را مورد تهمتی قرار ندهید، از بکار بردن افعال جمع برای همه اتاق پرهیز کنید و کلمات قطعی همانند

(فقط وقطعا وحتما) را کمتر استفاده کنید ،مثل همین کلمه ؛فقط بدنبال منافع شخصی هستند، چون اتاق مثل یک جامعه است و هزاران نوع رفتار و کردار و نیت و عملکرد در آن وجود دارد.

وبعد هم از سایت شخصی ریاست اتاق حکایت ذیل را نقل قول کرده اند:

در فاصله ۴۵ کیلومتری ما روستایی بود که یک دبستان داشت. در شش سالگی به آن مدرسه می رفتم. باید برای رسیدن به دبستان فاصله ای ۱۵ کیلومتری را طی می کردم. صبح ها دفتر مشقم را با چند تکه نان به دستمالی بسته و آن را به پشت گرفته و پیاده به مدرسه می رفتم. گاهی در برف و بوران می ماندم و دستان کوچکم یخ می‌زد و گاهی در تاریکی شب به خود می‌لرزیدم اما از رفتن به مدرسه غافل نمی‌شدم، روزی را به یاد دارم که مورد حمله سگ گله قرار گرفتم و بر اثر فرار کفشهایم را جا گذاشتم، آنقدر دویدم که بیهوش بر زمین افتادم. چوپانی مرا با پاهای زخمی یافت و به روستا رساند و من از خطر مرگ در بیابان رستم...

*

برای اینکه همه مطلب مردانه نشود سرکار خانمی هم چند بار نغمه سر داده اند که موضوع شامل اکثریت اعضای هیات نمایندگان در کلیه اتاق ها هست، اختصاص فرد خاصی نیست .نه تنها اتاق ها بلکه نفرات دیگری هم‌در مکان های دیگر هستند که سوار تاکسی اتوبوس و مترو و ... نمی شوند و از وضعیت جامعه خبر ندارند .

اقای اتاق یک نفر نیست ،چندین نفر هستند و در کل اتاق ها و جامعه ما، در همه جا ، مشاهده می شوند .اگر قرار باشد نقد کنیم دور از انصاف است که فقط یک نفر نقد شود، همه  نفرات صاحب پست، مقام، مدیر،‌ مسول، نماینده و ...... همگی شامل این شرایط و وضعیت هستند .ازنوشته های اقای بزرگمهر احساس می کنم که مشکل بیشتر خصومت و دلخوری  شخصی ایشون با اقای ... است تا مسایل دیگر، چه کسی از این جمع کل سوار تاکسی و ...‌ میشود، که حالا اقای بزرگمهر انتظار از ریاست اتاق ایران دارند ! این مسایلی که در متن فرمودند، سطح کلان دارد و مقصر یک فرد یا نهاد نیست و در یک زمان خاص نیست . اقتصاد بیمار ریشه ای و عمیق است و در یک زمان کوتاه شکل نگرفته . مگر خود اقای بزرگمهر جدا از این جامعه هستند ؟ خودشان در راستای  رسیدن به این اهدافی که نوشتند چه کارهایی کردند!؟ با نقد کاری پیش نمی رود ، ابتدا عملکرد خودتان چه بوده مطرح فرمایید ممنون می شویم .

جسارتا هم اگر بصورت منطقی و اصولی عملکرد اتاق ایران بخواهید نقد فرمایید روش منطقی ان است که از ابتدای اتاق ایران از عملکرد اولین ریاست اتاق ایران شروع شود بعد دومین و .... تا نفر آخر به زمان حال برسید و با توجه به مقتضیات زمان و وضعیت اقتصاد و شاخص های دیگر با همدیگر مقایسه نمایید.

*

 ودیگری نوشته است:

نه مرفه بودن فى نفسه عیب محسوب میشود و نه عدم برخوردارى از رفاه حُسن.

ما سالهاست که اصل را فراموش کرده ایم و فرعیات را در اولویت قرار داده ایم.

آرزوى من این است که همه مردم از رفاه برخوردار باشند و به گمان من احتمالا افراد مرفه بهتر میتوانند این مأموریت را انجام دهند تا آنانکه رفاه را عیب تلقى میکنند.

آگاهى، دانش، بینش و نگرش افراد، مهمترین عوامل اثرگذار در عملکرد آنان محسوب میشود؛ فارغ از رفاه یا عدم برخوردارى از رفاه ایشان.

میتوان همچون گاندى ساده زیست بود و جامعه را به سوى تعالى رهنمون شد و یا همچون بیل گیتس، استیو جابز و مایک زاگربرگ در عین رفاه، براى جامعه مفید واقع شد.

ما را مدتهاست که درگیر فرعیات کرده اند...

و ده ها نفر نوشته اند:

  • آقا ما أصلا تا حالا نمی دانستیم این اتاق ها یعنی چه و چکار می کنند؟
  • همیشه برایم سوال بود که چرا عملکرد اتاق های چندگانه مورد نقد نیست؟
  • غیر از اتاق بازرگانی ، اتاق های أصناف و اتاق تعاون هم عملکرد بسیار ضعیفی دارند اما نوک پیکان همواره به سمت دولت است.
  • بالاخره یکی پیداشد که تو رسانه جواب ادعاهای اتاق را بدهد، دمتون گرم.
  • جای خالی پرداختن به اعضای اتاق ها خالی بود.
  • اتاق از اون جاها است که حسابی جای رانت دارد، بحث را ادامه بدهید.
  • صراحت این نقد به حدی است که جایی برای دفاع ندارد.
  •  حرف پوپولیستی از هر دو طرف پسندیده نیست .
  • این ها حرف های باقیمانده از مدیران دوران جنگ است.
  • تاثیرات حزب توده و نگاه سرمایه دار زالو صفت از سال ها پیش در الگوی ذهنی و رفتاری همه ما وجود دارد.
  • نه همه سرمایه داران زالو صفت هستند و نه همه کارگران فرشته مظلوم

*

آقایی هم که ظاهرا شکرخدا را می شناسد هم کمی اتهام را در چند نوبت تکرار کرده است.

*

خواندن یادداشت ها و دیدگاه های عزیزان و خوانندگان این یادداشت ها ، حتی آن ها که فحاشی و اتهام زنی را دوست دارند ، برایم بسیار جذاب و خواندنی بود و نشان از توجه و اهمیت موضوع داشت و دارد.

پاسخ کامل را در یادداشت شماره بعد خواهم داد، اما به کسانی که پاسخ های غیر مرتبط داده اند ، توصیه می کنم یادداشت ها را با دقت بیشتری بخوانند. موضوع ما نه دفاع از کارگر بوده و نه حمله به سرمایه داری، نه موضوع شخص خاص بوده و نه سوار مترو و تاکسی شدن، به دوستان توصیه خواندن بیشتر دارم.

قسمت آخر یادداشت شماره بعد...