در واقع، اساس فعالیت تولیدکنندگان شمش روی، صادرات است و شرکت‌های بزرگ فعال در این حوزه موفق به صادرات ۱۰۰ هزار تن محصول در سال معادل با حدود نیم میلیارد دلار درآمد ارزی برای کشور شده‌اند.

در همین زمینه فلزات آنلاین با عبدالله تیموری‌نیا، مدیرعامل شرکت ذوب روی اصفهان گفت‌وگو کرده است که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید:

ظرفیت اسمی شرکت ذوب روی اصفهان چقدر است و چه میزان از آن فعال است؟

ظرفیت تولید شمش روی شرکت طبق پروانه بهره‌برداری، پنج هزار تن در سال بوده که درحال‌حاضر، بالغ بر ۸۰ درصد این ظرفیت فعال است. علاوه‌براین، محصولات جانبی نیز در این مجموعه تولید می‌شود.

مواد اولیه این شرکت چگونه تامین می‌شود؟ آیا چالشی در این زمینه دارید؟

ماده اولیه مورد نیاز شرکت، خاک و کنسانتره معدنی است که قسمت عمده آن از طریق شرکت باما که سهامدار عمده ذوب روی اصفهان و متعهد به تامین آن است، در اختیار شرکت قرار می‌گیرد. مواد افزودنی نیز تقریبا همگی داخلی است و به صورت ریالی از بازار داخلی خریداری می‌‎شوند.

در خصوص فرآیند و تکنولوژی تولید محصول در این شرکت توضیح بفرمایید.

فرآیند تولید شمش روی در کارخانه ذوب روی اصفهان مشابه با سایر تولیدکنندگان داخلی، روش هیدرومتالورژی است. در این روش، ابتدا کنسانتره یا خاک خام روی در مخازن لیچینگ با افزایش اسید سولفوریک، حل و به محلول سولفات روی تبدیل می‌شود. پس از فیلتراسیون و جداسازی اجزای نامحلول، محلول فیلتریت طی دو مرحله به منظور جداسازی ناخالصی‌های مضر، تصفیه و محلول حاصل به قسمت الکترولیز هدایت می‌شود و در اثر عبور جریان برق مستقیم با ولتاژ و آمپراژ لازم، فلز روی بر سطح کاتدها رسوب می‌کند و در فاصله‌های زمانی ۲۴ساعته، از سطح کاتد به صورت ورقه‌هایی از جنس روی خالص جدا می‌شوند. این ورقه‌ها پس از عبور از کوره ذوب، به شکل شمش‌هایی به وزن ۲۵ کیلوگرم و دارای حک استاندارد، بسته‌بندی و آماده فروش می‌شوند.

عملکرد این شرکت را در زمینه تولید و فروش محصول در سال ۱۴۰۰ چطور ارزیابی می‌کنید و چه برنامه‌هایی را در این خصوص برای امسال در نظر دارید؟

سال ۱۴۰۰، سالی بسیار سخت برای صنایع مختلف به ویژه صنعت روی بود. افزایش نرخ حامل‌های انرژی و کمبود آن به خصوص برق که گاهی اوقات بعضی از واحدهای تولیدی ناچار به کاهش ۹۰ درصدی تولید و در واقع خاموش کردن خطوط تولید خود می‌شدند، ضربات سنگینی را به شاغلان این صنعت اعم از کارگر و کارفرما وارد کرد. نگاه اجمالی به آمار تولید شمش در این سال و مقایسه آن با سال‌های قبل، موید این واقعیت است.

سال گذشته برای شرکت ذوب روی اصفهان نیز سال بسیار پر زحمت و پر ریسکی بود اما از آنجایی که مسائل و مشکلات تا حدی از قبل پیش‌بینی شده بود، خوشبختانه به تولید شرکت به لحاظ کمی لطمه چندانی وارد نشد و به لحاظ کیفی نیز اصلا کاهشی نسبت به قبل نداشتیم. شرکت با تولید ۹ هزار تن شمش در این سال نسبت به سال قبل از آن، با وجود کمبودهای ذکر شده، فقط ۳ درصد کاهش تولید داشت.

در زمینه فروش نیز کاهش محسوسی نسبت به سال قبل نداشتیم و تنها اختلاف با سال قبل حدود ۲۰ درصد فروش داخلی بود که بنا به برخی دلایل جایگزین فروش خارجی شد. برنامه و بودجه در نظر گرفته شده برای امسال، ادامه سیاست حفظ تولید و عدم تاثیرپذیری از شرایط خارجی است و پیش‌بینی‌ها و سرمایه‌گذاری‌های لازم برای نیل به این مقصود نیز انجام شده است.

با توجه به اینکه شرکت ذوب روی اصفهان فعالیت چشمگیری در حوزه صادرات دارد، در خصوص استراتژی شرکت در این حوزه مهم توضیحاتی بفرمایید.

شرکت ذوب روی اصفهان مانند سایر تولیدکنندگان بزرگ روی، مبنای تجارت خود را فروش صادراتی قرار داده است. فروش داخلی به جز موارد خاص و محدود، جایی در استراتژی تجاری شرکت ندارد.

فروش صادراتی، امتیازات فراوانی را برای شرکت از جمله دسترسی به بازارهای جهانی که محدودیت خرید نداشته و همواره مشتریان تولیدات کلان هستند، استفاده از معافیت مالیاتی در فروش صادراتی که بالطبع سود خالص شرکت را افزایش می‌دهد و همچنین در اختیار داشتن منابع ارزی برای واردات دستگاه‌ها و تجهیزاتی که شرکت در مقاطعی از کشورهای خارجی تهیه می‌کند به همراه خواهد داشت.

در بعد کلان نیز ورود سالانه در حدود ۳۰میلیون دلار ارز به کشور و تبدیل کامل آن به ریال در سیستم بانکی و رسمی، به ویژه در سال‌های اخیر که صادرات کالا از جمله نفت و میعانات گازی به لحاظ تحریم‌ها کاهش قابل توجهی داشته و موجب کاهش ارز و افزایش نرخ تسعیر آن شده است، تاثیر بسزایی در کنترل بازار ارز دارد.

خاک اکسیدی مورد نیاز تولیدکنندگان شمش روی در حال پایان است و تکنولوژی فرآوری خاک سولفیدی نیز در کشور وجود ندارد. تفسیر شما در این رابطه چیست و آیا واردات خاک معدنی می‌تواند راهکار مناسبی باشد؟

واردات خاک در شرایطی که دو معدن بزرگ و پایدار با ذخایر بسیار بالای سرب و روی در کشور داریم، چه معنا و دلیلی دارد؟ آیا جز این است که با این اقدام، بازار واسطه‌گری و دلالی را داغ و نرخ خاک وارداتی را بیشتر خواهیم کرد؟ تکنولوژی فرآوری خاک سولفیدی به طور کامل در کشور وجود دارد و حتی یکی از تولیدکننده‌های بزرگ داخلی قسمتی از تولید خود را با این روش انجام می‌دهد.

تنها محدودیت موجود، گسترش نیافتن این تکنولوژی است. در حالی که می‌توان با سرمایه‌گذاری مناسب در زمانی نه چندان طولانی، واحدهای فرآوری متناسب را راه‌‎اندازی کرد و علاوه بر تبدیل خاک به اکسید قابل استفاده در کارخانه‌های تولید روی، اولا مقدار قابل توجهی اسید سولفوریک به‌دست آورد که درحال‌حاضر از عوامل بسیار تاثیرگذار در نرخ تمام شده روی است؛ ثانیا از خروج مقادیر قابل توجه کنسانتره سولفوره از کشور که عملا یک ماده نیمه‌خام است، جلوگیری و ضمن تولید ارزش افزوده بالاتر، ارز بیشتری را وارد کشور کرد. توجه به این نکته بسیار مهم است که ما در صنعت روی هنوز ضعف بسیار شدیدی در حلقه دوم تولید یعنی فرآوری داریم و از بین بردن این ضعف جز با تقویت واحدهای فرآوری پر ظرفیت، محقق نخواهد شد. دانش فنی این کار کاملا مشخص و در دسترس و سودآوری آن نیز تضمین شده است.

مقایسه شما از کیفیت روی تولید شده در داخل با نمونه‌های مشابه خارجی چیست و آیا می‌توان به حضور موفق شرکت‌های ایرانی در بازارهای بین‌المللی امیدوار بود؟

واقعیت امر آن است که این مهم از مرحله امیدواری عبور کرده و کاملا محقق شده است. درحال‌حاضر، شمش با خلوص بالاتر از ۹۹.۹۵ درصد (شمش High Grade) تولید ایران هیچ تفاوتی با نمونه مشابه سایر کشورها ندارد و با همان نرخ که نرخ روز بورس فلزات لندن (LME) است، در بازارهای جهانی به فروش می‌رسد.

تاثیر تحریم‌ها بر عملکرد شرکت ذوب روی اصفهان را چطور ارزیابی می‌کنید؟

اگر منظور همان تحریم‌های خارجی است، طبعا این شرکت نیز مانند تمام بنگاه‌های اقتصادی متاثر از اعمال آنها شده و همواره در صدد پیدا کردن راه‌حل‌هایی برای مقابله با آنها بوده است. تاکنون نیز اجازه نداده است این تحریم‌ها، تاثیر منفی بر فعالیت و کمیت و کیفیت تولید بگذارد اما چنانچه همه شاهد هستیم، در بسیاری از موارد تاثیرگذاری منفی تحریم‌های داخلی به مراتب شدیدتر از تحریم‌های بین‌المللی بوده است. کدام مشتری شرکت توزیع برق یا گاز، نسبت به تولیدکننده‌ای که ارزآفرین و اشتغال‌آفرین بوده و دارای نقشی فعال در تعدیل و کاهش بار تحریم‌های جهانی است، ارجعیت دارد که به محض کمبود برق، نخستین گروهی که مشمول طرح‌های گرانی انرژی یا کاهش مصرف یا حتی خاموشی قرار می‌گیرند، تولیدکنندگان هستند؟ تولیدکننده روی در سال ۱۴۰۰، برق را پنج برابر و گاز را ۲۱ برابر گران‌تر از سال ۱۳۹۹ خریداری کرده است. این معضل به همین میزان نیز اکتفا نشد و در مقاطع فراوانی، تولیدکننده را ناچار کردند برقی را که پیش‌تر از بورس یا نیروگاه پیش‌خرید کرده و هزینه آن را هم کامل پرداخته بود، مصرف نکند. مگر در سال ۱۳۸۹ پس از اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها، یکی از اهداف استفاده از نقدینگی حاصل از این طرح برای احداث نیروگاه‌های جدید برق عنوان نشد؟ این نیروگاه‌ها کجا تاسیس شده‌اند که برق تولیدی‌ آنها به‌دست ما نمی‌رسد؟

انتظار شما از مسئولان چیست و آیا دولت همکاری‌های لازم و سازنده را با بخش خصوصی دارد؟

تولیدکننده تمام توان خود را در بخش تولید ازجمله تامین نیروی انسانی، نقدینگی لازم برای انواع سرمایه‌گذاری، ابزار کار و تجهیزات مورد نیاز، مواد اولیه، دسترسی به بازار فروش و… صرف می‌کند اما بعضی نهاده‌ها و لوازم هستند که تامین آنها در هیچ جای دنیا در توان و وظیفه تولیدکننده نیست. تولیدکننده روی به طور ذاتی توان تولید برق، گاز، نفت و آب را ندارد. این موارد، امکانات اولیه‌ای هستند که باید از طریق دستگاه‌های دولتی در اختیار تولیدکننده قرار بگیرند. وقتی به تولیدکننده مجوز اجرای یک طرح داده می‌شود، متولیان امر تعهد کرده‌اند در قبال ارائه این مجوز، امکانات اولیه را (بالطبع با نرخ و شرایط متعارف) در اختیار متقاضی اجرای طرح قرار دهند. حال چگونه است که با پیدایش هر مشکلی در این زمینه‌ها، تمام بار به دوش تولیدکننده می‌افتد و این امکانات از او دریغ می‌شود؟ آیا این عملکرد با نگرش توسعه‌ای و شعارهای حمایت از تولید و کارآفرینی، مغایرت کامل و زاویه ۱۸۰ درجه‌ای ندارد؟

چشم‌انداز شما از آینده صنعت روی در کشور چیست و آیا طرح توسعه خاصی را مد نظر دارید؟

امروزه ما در حال زیستن در قرن ۲۱ هستیم؛ قرنی که متفکران، دانشمندان، دولتمردان و نخبگان برای کوتاه‌مدت و طولانی‌مدت برنامه‌ریزی می‌کنند. تا آنجایی که امکان ادامه حیات انسان را در کرات دیگر منظومه شمسی به طور جدی مد نظر قرار داده‌اند. امروز، فاصله زیادی از زمانی که دانه را در زمین می‌کاشتیم و باقی را به‌دست تقدیر می‌سپردیم که آیا باران خواهد بارید تا محصول حاصل شود یا خیر، گرفته‌‎ایم. آینده هر فعالیت و صنعتی را عملکرد امروز خود ما خواهد ساخت. چشم‌انداز آینده، یک اتفاق نیست که صرفا پیش‌بینی کرده و به انتظار آن بنشینیم. باید ابتدا بررسی کنیم که خود ما می‌خواهیم چگونه باشد و سپس برای آن طرح‌ریزی کرده و اجرا کنیم. تحقق این مهم در گرو عملکرد خود ما است تا با استفاده از تمام امکانات به موجودیت در بیایند.

معدن سرب و روی مهدی‌آباد سال‌ها است که بدون اقدام جدی، در کشاکش حرف‌ها و شعارها غیرفعال باقی‌مانده است. با وجود وعده‌های هر ساله که در مجامع مختلف درباره بهره‌برداری وسیع از این معدن داده می‌شود، کماکان مهدی‌آباد همان حالی را دارد که در سال‌ها و دهه‌های قبل داشت. معدن سرب و روی انگوران عملا دیگر باری را از دوش تولیدکنندگان بر نمی‌دارد و آن سهمیه قطره‌چکانی خاک سال‌های قبل هم به طور کلی از تولیدکنندگان دریغ شد و درحال‌حاضر اگر درآمدی نیز داشته باشد، صرفا برای همان شرکت دولتی بوده که معدن را به تمامی در تصاحب و تصرف خود گرفته است. بدون شک اگر همین رویه و سیاست‌های مغایر با توسعه حاکم بوده و تغییری در نگرش‌ها و مشی‌ها حاصل نشود، آینده روشنی پیش روی این صنعت قرار ندارد اما اگر به تولیدکنندگانی که سه دهه است بی‌هیچ چشمداشتی در این صنعت سرمایه‌گذاری مالی، فکری، عمری و عملی کرده‌اند و آن را بدون حمایت دولتی از صفر به ۱۵۰هزار تن تولید سالیانه و ۱۰۰ هزار تن صادرات در سال معادل با حدود نیم میلیارد دلار درآمد ارزی و اشتغال مستقیم بالغ بر ۱۰ هزار نفر رسانده‌اند، بها داده شده و نقطه نظرات آنها شنیده و جدی گرفته شود، این صنعت می‌تواند یکی از بومی‌ترین و پایدارترین صنایع و همچنین یکی از مستحکم‌ترین پایه‌های اقتصاد غیرنفتی کشور باشد.