به گزارش اکونا پرس،

طی این سالها در نگاه برنامه ریزان کلان کشور، آموزش و پرورش یک دستگاه مصرف کننده بوده و باید هزینه های خود را کاهش دهد و از اینرو، مدیران به جای دفاع از حقوق جامعه ۱۳ میلیونی خود، دست بسته در راستای اجرای این سیاست به کاهش هزینه های خود پرداخته است که لغو ماموریت تحصیلی فرهنگیان، لغو مرخصی نیمه وقت تحصیلی، ممنوع شدن اعمال مدرک تحصیلی دوم فرهنگیان از جمله این راهکارها بوده است پس از آن در یک بخشنامه غیر قانونی و غیر منطقی، مدیران و معاونان مجبور به ۴ ساعت تدریس هفتگی شدند و در هفته گذشته، بخشنامه به اصطلاح ساماندهی نیروی اسانی به نوعی دیگر ابلاغ شد تا میخی بر تابوت کیفیت نظام آموزشی باشد.

در این بخشنامه عنوانهای معاون آموزشی، فن آوری و اجرایی حذف شده و انتخاب معاون مدرسه از تقسیم تعداد دانش آموزان بر عدد ۸۵ برای متوسطه اول و ۶۵ برای متوسطه دوم بدست خواهد آمد.

سوال اول ، اینک علت این تبعیض ۲۰ نفره چیست؟ در حالی که جمعیت و تعداد مدارس متوسطه اول بیشتر است و با توجه به ضرورتهای روان شناختی، این گروه سنی نیازمند توجه و نظارت بیشتری هستند. بنابراین ظرفیت ۸۵ نفری باعث ناتوانی در پاسخگویی کادر مدرسه نسبت به آنها و نیازهای آنها خواهد شد.

سوال دوم، در حالی که اعتراض مدیران و معاونان در سالهای گذشته دلیل روشن ناکارآمدی این شیوه تامین نیرو است ، مدیران آموزش و پرورش با کدام استدلال بر این مسیر نادرست و بیراهه اصرار دارند؟

به اندازه ای که انتخاب صاحب نظر و اندیشمندی همچون مرتضی نظری، به عنوان مدیر روابط عمومی و حذف نصفه نیمه آزمون مراکز تیزهوشان و ممنوع شدن فعالیت بنگاههای کمک آموزشی باعث امیدواری به انجام اصلاحات در آموزش و پرورش شد، اما بخشنامه هایی مثل تدریس ۶ ساعت تدریس هفتگی مدیر و معاون، ابلاغ ساماندهی نیروی اداری و … امیدها را به یاس تبدیل می کند و این باور را تقویت می کند که قرار نیست این کشتی به ساحل سلامت برسد.

آقای وزیر ، معاونان و مشاوران ایشان که انگار نمی توانند حقوق مجموعه آموزش و پرورش را استیفا کنند،با تصویب بخشنامه های خلق الساعه و بدون پشتوانه علمی، استرس و بی برنامگی را بر جامع فرهنگی کشور تحمیل می کنند. که به نظر اجرای راهکارهای زیر می تواند برای تامین بودجه و نیروی انسانی بدون تحمیل هزینه های مادی و معنوی، کمک کند.

اول: برگرداندن فرهنگیانی که در سایر سازمانها مشغول به کار هستند تا کسری نیروی انسانی اصلاح شود.

دوم: از آنجا که مردم، آموزش با کیفیت را در آموزشگاه های آزاد جستجو می کنند، درسهای عربی و زبان انگلیسی در مدارس متوسطه اول به طور موقت ، حذف شود و معلمان آن، همان درسهایی را تدریس کنند که قرار است مدیر و معاون تدریس کنند. تا هم با کاهش محتوای آموزشی، فرصت برای آموزش کیفی سایر درسها فراهم شود و هم کسری نیروی انسانی جبران شود.

سوم: به جای ساماندهی مدیر و معاون مدارس، به ساماندهی کارکنان ادارات کل و مناطق توجه کنند و حدود ۱۰۰ هزار نیروی مازادی که توسط سازمان برنامه و بودجه به آن اشاره شد را به مدارس برگردانند تا بجای ۱۰ هزار ساعت تدریس، ۲ میلیون ساعت تدریس تامین شود بدون آنکه کیفیت آموز ش دچار خلل و ضعف شود.

چهارم: تجمیع مدارسی که کمتر از تعداد معمول دانش آموز دارد ولی بنا به سفارشهای غیر معمول ادامه فعالیت دارند.

پنجم: مدیریت مناطقی که کمتر از ۴ هزار دانش آموز دارد و در زمانهایی خاص، تشکیل شده اند به نمایندگی تبدیل شده و نیروی مازاد آن به مدرسه برگردند.